{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

یادداشتی از یک پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی ایران

سوگ و مرثیه پس از اسلام در ایران

سوگ و مرثیه پس از اسلام در ایران
کدخبر : 576
خبرنگار:

سوگواری رسمی و مذهبی در ایران بر شهادت امام رضا (ع) در خراسان نخستین نشان از این آیین را در ایران اسلامی دارد. زنان شیعی برای حضور در سوگواری و مرثیه خوانی در زمان شهادت آن امام، در منطقه‌ی نوقان که امروزه ناحیه‌ای از شهر مشهد است، اعلام می‌دارند که مهریه‌ی خود را می‌بخشند به شرطی که مردان اجازه دهند آنان در سوگواری امام رضا(ع) شرکت داشته باشند و چنین می شود. پس از آن با روی کار آمدن دولت های ایرانی در زمان خلافت عباسیان, آل بویه و سامانیان شکل می‌یابد و پس از آن به دنبال شورش اجتماعی که «یعقوب لیث» با عنوان «صفاریان» به راه انداخت و دنبال آن بود که از اشرافیتی که زیاریان، سامانیان و آل بویه با یاری عباسیان به دنبال آن بودند و در عهد ساسانی آنان را رنجانده بود دوباره پا بگیرد و با خیزشی که انجام داد تاثیر بسزایی بر سرزمین‌های شرقی تحت تسلط خلافت عباسیان نهاد, یکی از این تاثیرات روی کار آمدن امیرالامرایی ترکان خاقانی در دستگاه خلافت و سپس پا گرفتن غزنویان و بعد سلجوقیان بود.

یکی از این تاثیرات در باب فرهنگی، رواج و ادب پارسی در چارچوبی نو بود، به همین دلیل، نخستین جرقه های شعر «رثا» به زبان پارسی را در قرن سوم هجری می‌بینیم که پایه‌ی مرثیه برای سرزمین را در آن قرن است. چرا که شاعری به نام عباس ابن ترخان، نخستین مرثیه به زبان پارسی دری را برای نابودی شهر «سمرقند» می‌سراید.

در پایان همین قرن محمد ابن وصیّف سیستانی مرثیه ای می‌سراید که ریشه‌ی «مرثیه‌ی نابودی یک حکومت» به شمار می‌آید، مرثیه ی او درباره ی نابودی و ضعف دولت و حکومت صفاریان بود.

آغاز قرن چهارم به ریشه ی «مرثیه سرایی در مرگ مشاهیر» و «مراثی مردان دولتی درباری» بر می‌خوریم، چرا که رودکی شاعر با سرودن مرثیه ای برای «محمد ابن محمد مرادی بخارایی» که از سخنوران دوره ی سامانی بود و نزد مردم مورد احترام قرار داشت نخستین مرثیه برای مشاهیر را می‌سراید و سپس با سرودن مرثیه‌ای برای وزیر بزرگ دربار سامانی «بلعمی» نخستین مرثیه‌ی درباری را پایه گذاری می‌کند. همو در سال 325 هجری قمری با سرودن مرثیه‌ای برای «شهید بلخی» «نخستین مرثیه برای عرفا, پاکان و نیکان» را نیز می‌سراید، پس از او در دهه‌های میانی قرن چهارم ما به نخستین «مرثیه ی دینی – مذهبی» بر می‌خوریم که به نام «مرثیه‌ی عاشورایی» می‌شناسیم و تاکنون این مرثیه تنها مرثیه‌ای است به زبان پارسی که برای واقعه‌ی عاشورا سروده شده چرا که از دوران زیاریان تا سامانیان به نمونه‌ی دیگری برخورده نشده است با این که می‌دانیم در دوره ی معزالدوله‌ی دیلمی در 352 هجری قمری به دستور ده روز اول محرم تعطیل شد و این برای نخستین باری بود که پس از اسلام در ایران برای امام حسین (ع) سوگواری رسمی و علنی برگزار می‌شد. به هر روی نخستین مرثیه‌ی عاشورایی را «کسایی مروزی» می‌سراید. او نخست ستایشگر سامانیان بود و مرثیه‌ای نیز برای مرگ وزیر نوح ابن منصور سرود. اما بعد از عمری خدمت به درباریان دست از آن کار کشید و به «پند سرایی» و «مرثیه سرایی» روی آورد، او که متولد 341 ه.ق است از نخستین مرثیه سرایان اهل بیت (ع) به زبان فارسی به شمار می‌آید که در قرن چهارم مرثیه‌ی عاشورایی سروده است و در پایان سال 394 ه.ق از دنیا رفته است. بخشی از مرثیه‌ی عاشورایی او این گونه است:

بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله                             ما و خروش و ناله,کنجی گرفته مأوا

دست از جهان بشوییم، عزّ و شرف نجوییم           مدح و غزل نگوییم، مقتل کنم تقاضا

میراث مصطفی را فرزند مرتضی را                      مقتول کربلا را تازه کنم تولّا

آن میر سربریده در خاک و خون تپیده                  از آب ناچشیده، گشته امیر غوغا و...

پس از او در دوران حکومت خوارزمشاهیان و سلجوقیان امیر معزّی به سرودن مرثیه‌ی عاشورایی می‌پردازد. امیرالشعرا ابو عبدالله محمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری، نام اصلی اوست، که تا سال 485 ه.ق در دربار معزالدین ملک شاه ابن آلب ارسلان خدمت می کرد و به همین سبب تخلّص «امیر معزی» را به او بخشیدند. او پس از مرگ معزّالدین ملک شاه به هرات, نیشابور و اصفهان رفت و در نهایت در خراسان به خدمت سلطان سنجر درآمد و بین سال های 521 تا 518 ه.ق وفات او را ثبت کرده‌اند. بخشی از مرثیه‌ی عاشورایی او این گونه است:

وان دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن  

  وان دو اندر کعبه ی جود و کرم، رکن و صفا

آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز

وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا

آن که دادی بوسه بر روی قفای او رسول

گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا

وان که حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم

چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دما

روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش

تو بده داد و مباش از حب مقتولان جدا...

هم زمان با او شاعر دیگری, پارسی زبان،« ابوالمجد مجدود ابن آدم» متخلص به «حکیم سنایی» که ابتدا در دربار مسعود ابن ابراهیم و سپس بهرام شاه ابن مسعود ستایشگری آنان را انجام می داد. در اثر مفارقت و شاگردی عارف بزرگ زمانه‌اش «ابویوسف یعقوب همدانی» (پیر یوسف) به دامن مذهب و عرفان گرایید و از سال 518 که در «غزنین» ساکن شد تا پایان عمرش آنجا بود. در همان دوران او به مرثیه سرایی عاشورایی روی آورد، مرگ او در بین سال های 545 تا 525 ه.ق نوشته اند. بخشی از مرثیه ی عاشورایی او چنین است:

حبذا کربلا و آن تعظیم                         کز بهشت آورد به خلق نسیم

وان تن سر بریده در گل و خاک            وان عزیزان به تیغ دل ها چاک

وان کزین همه جهان کُشته                   در گل و خون تنش بیاغشته

وان چنان ظالمان بد کردار                   کرد بر ظلم خویشتن اسرار

رحمت دین و خاندان رسول                جمله برداشتند از جهول وفضول(از جهل و فضول هم آورده اند)

تیغ ها لعل گون به خون حسین            چه بود در جهان بَتَر زین شِین؟!.....

به این ترتیب در قرن ششم مرثیه ی عاشورایی شکوفا تر شده و بیشتر رواج می‌یابد تا آنجا که در این قرن دو شاعر دیگر را هم می بینیم که به مرثیه‌ی عاشورایی پرداخته‌اند، قوامی و عبدالرّزاق.

قوامی رازی چندین مرثیه‌ی عاشورایی دارد که سر مطلع دو نمونه از آن این گونه است:

1 – پیر و امام زاد که چون او نیافرید     تا از عدم خدای همین بنده آورد

2 – روز دهم ز ماه محرم به کربلا           ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی

پس از او جمال الدین عبدالرزّاق اصفهانی است که در قصیده‌ی معروفش «لُغُزِ آب» شرح واقعه‌ی کربلا را می‌نگارد و به کارگیری قصیده را برای مرثیه گویی بنیاد می‌گذارد.

سر مطلع آن چنین است:

مطلوب جستجوی سکندر به شرق و غرب         مقصود آرزوی شهیدان کربلا

پس از تهاجم مغول به ایران، پس از یک دوره رکود، دوباره در قرن هفتم شاهد مرثیه سرایی عاشورایی می‌شویم و در حرکت جدید شاعران اهل سنت هم به این گونه مرثیه سرایی می پردازند که نشان از همدلی و همگرایی دینی را در خود دارد. از جمله «سیف الدین فرقانی» معروف به «سیف فرقانی» که در سال 794 ه.ق از دنیا رفته است و با استفاده از قصیده، مرثیه ی عاشورایی پایایی سروده که در قرن حاضر هم آن را از زبان ستایشگران، حتی از رسانه‌ی ملی هم می توان شنید، در این مرثیه او مردم را به ندبه کردن، گریستن و عزاداری دعوت می‌کند، مرثیه‌ی او با این سر مطلع آغاز می‌شود:

ای قوم بر این عزا بگریید                     بر کشته ی کربلا بگریید

با این دل مرده خنده تا چند                امروز در این عزا بگریید

فرزند رسول (ص) را بکشتند               از بحر خدای را بگریید

با روی کار آمدن دولت صفویه تاسیس حکومت مذهبی و خاصه شیعی، و همینطور علاقه‌ی پادشاهان صفوی به حفظ شعائر دینی و توجه ویژه به مراسم بزرگداشت واقعه ی کربلا، مرثیه سرایی رونق بسیار یافت و شاعران درباری – مردمی به مرثیه سرایی نیز می‌پرداختند. اهلی شیرازی، بابا فغانی، صغیری اصفهانی و از همه معروف‌تر محتشم کاشانی از این جمله‌اند که دوازده بند محتشم پس از سروده شدن برای اجرایش وجه موسیقایی آوازی هم یافت و برای اجرای آن دستور موسیقایی نوشته شده.

 

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها