اقتصاد هنر آنلاین از وضعیت اقتصادی هنرمندان موسیقی گزارش میدهد؛
آینده اقتصادی مبهم هنرمندان
"هادی منتظری"، "علی اکبر شکارچی" و "اردشیر کامکار" از پیشکسوتان عرصه موسیقی به خصوص ساز کمانچه هستند. آنها سالهاست که با نوای دلنشین ساز خود، دلها را به حس و حالی زیبا و پر شور دعوت کردهاند. در حاشیه برگزاری سیزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان این سه استاد که هیات داوران این جشنواره هستند در گفت و گو با اقتصاد هنر آنلاین از وضعیت آموزشی هنر موسیقی در سطح کشور و مسئله اقتصاد هنر سخن گفتند.
اقتصاد هنر آنلاین-فاطمه اسماعیلی: وجود ساختارهای آموزشی مناسب برای دسترسی هنرجویان به منابع مورد نیازشان و بالا بردن مهارتهایشان و در کنار آن مسئله اقتصاد هنر و کسب درآمد برای انواع رشتههای هنری از موضوعاتی است که بسیاری از دانشجوها و بزرگان آن عرصه را با خود درگیر کرده است.
وقتی از اقتصاد هنر صحبت میکنیم، به طور خاص به شیوههایی اشاره داریم که میتواند هنرمند را در شناساندن اثر و امرار معاشش یاری دهد و همچنین به ترویج آن هنر در سطح جامعه کمک کند.
هنرمندان شاخههای مختلف موسیقی نیز از این موضوع مستثنی نیستند و امروزه با گسترده شدن موسیقی سخیف و تغییر ذائقه عمومی به سمت آن، بسیاری از موزیسینهای باسابقه و حرفهای از مشکلات اقتصادی و نبود آیندهای روشن برای دانشجوهای هنر صحبت میکنند و بر این امر تاکید دارند که اگر وضعیت تغییر نکند، بسیاری از جوانان با استعداد از این مسیر باز میگردند و دچار سرخوردگی و پژمردگی خواهند شد.
"هادی منتظری" در این باره میگوید: "اگر به صورت نسبی نگاه کنیم، امسال نسبت به سالهای قبل و نسبت به زمانی که من شروع به کمانچه زدن کردهام و بیشتر از پنج نفر نبودیم، تعداد هنرجوها بیشتر شده است و الان تمام شهرستانها پر از نوازندههای کمانچه شدهاست و بسیاری از آنها به مقام استادی رسیدهاند، حتی خود من از شهرستانها شاگرد دارم. اما ما یک ارگان سازمان یافته برای آموزش نداریم و اکثر آموزشگاه هایی که در تهران و شهرستانها است، از اساتیدی استفاده میکنند که پول کمتری به آنها بدهند. یعنی یا دانشجو باشند یا از اساتید کارنابلد استفاده میکنند و خود این مسائل به آموزش هنر لطمه زیادی میزند.
اگر ریشهایتر به این قضیه نگاه کنیم به موضوع اقتصاد هنر میرسیم، مسئلهای که به آن هیچ بهایی ندادهایم و برای مثال اکثر جاهایی که ما را دعوت میکنند، از ما میخواهند که به صورت رایگان برایشان ساز زده بشود و حتی هزینه و شرایط ایاب و ذهاب را نیز فراهم نمیکنند و در نهایت یک تقدیر نامه به موزیسین میدهند.
اما یک خطاط و نقاش اگر اثری تولید کند، برای هنرش پول دریافت میکند اما تا به حال یک متولی نبوده است که وضعیت موزیسینها را بهبود ببخشد و منی که سالهاست ساز میزنم از نظر اقتصادی همچنان دچار مشکل میشوم.
در بحث آموزش موضوع دیگری که اهمیت دارد این است که هنر ابعاد مختلفی دارد و علاوه بر خوب ساز زدن باید به ادبیات، معماری، خط، سفالگری و انواع هنرها معرفت نسبی داشته باشد و یک موزیسین باید علاوه بر نوازندگی، یک خط خوب را از بد تشخیص دهد."
"علی اکبر شکارچی" ادامه داد: "در تمام رشتههای سازی و تقریبا تمام استانها کارشناسی و کارشناسی ارشد رشتههای تخصصی را داریم. همچنین آلبومهای آموزشی صوتی و تصویری در شهرهای مختلف وجود دارد. خود من اولین کسی بودم ردیفهای میرزا عبدالله را به عنوان منبع به صورت صوتی و تصویری ضبط کردم. زیرا صوت و تصویر در زمینه آموزش در جهان نقشی اساسی دارد. البته این کار را با هزینه شخصی خودم انجام دادم و این منابع در دسترس همگان است. بنابراین زمانی که چنین امکاناتی فراهم باشد، شوق آموختن افراد عامل اساسی یادگیری است، تا بتوانند خالق نغمههای زیبایی برای این کشور باشند."
"اردشیر کامکار" گفت: "وضعیت آموزشی در کشور بد نیست و در این چند سال اخیر پیشرفت کرده است، اما در کنار آن همهمهای نیز به وجود آمده است. زیرا تعداد کلاسهای آموزشی زیاد شده است و کسانی در آنجا تدریس میکنند که تخصص خوبی ندارند و یا عدهای هستند که نوازندهی قابلی هستند اما نمیتوانند معلم خوبی باشند.
افرادی که وارد حوزه موسیقی میشوند اول از همه باید مهارت کافی داشته باشند و بعد درآمدزایی از این راه را در اولویت خود قرار دهند.
ممکن است در بعضی از شهرها عدهای باشند که به خاطر کسب درآمد و بدون هیچ مهارت و تکنیکی به آموزش بپردازند و این نکتهای منفی و آسیب زاست."
هادی منتظری" افزود: "من خودم دو پسر دارم و آنها را منع کردهام که وارد این حوزه شوند چون انتهای آن به چیزی ختم میشود که من و اساتید باتجربه دیگری با آن دست به گریبان هستیم. آن هم مشکلات اقتصادی است و هنر موسیقی در این مملکت آینده روشنی از نظر مالی ندارد. هجمهای که از طرف موسیقیهای سخیف و مبتذل وارد میشود و مافیای عجیبی پشت آن وجود دارد. مثلا یک شب کنسرتی برگزار میکنند و شبی دویست میلیون درآمد دارند، اما جمع دریافتی یک موزیسین موسیقی ایرانی در پنج سال به هم آن عدد نمیرسد.
همهی این مسائل باعث میشود که هنرمندان سرخورده و دلسرد شوند و اینکه چرا نباید به موسیقی ایرانی که راوی غمها و شادیها و تاریخ ماست، اهمیت داده شود. همچنین موسیقی ما به ادبیات بسیار وابسته است اما امروزه یک موسیقی که تنها ریتمی دارد منتشر میشود و باعث به انحراف کشیده شدن سلیقهها، نوع نگاه و فکر جوانان میشوند.
الان چندین نوازنده کمانچه داریم که همگی سن و سالدار هستند و باید برای آنان یک هنرستان موسیقی دایر بشود.
در کنار آن باید آینده فارغ التحصیلان رشته موسیقی در دانشگاهها روشنتر بشود و شغلی برای آنها ایجاد شود."
"علی اکبر شکارچی"اظهار داشت: "اگر اقتصاد هنر فراهم بشود، خود فرد و خانوادهها اطمینان پیدا میکنند تا در این مسیر گام بردارند و هنرمند در آینده بتوانند هزینه خانواده خود را بدهند. متاسفانه زمانی که در کشور ما هنوز تکلیف خود را نسبت به موسیقی مشخص نکردهاند، همین امر باعث ایجاد دلسردی و ناامیدی و آیندهای تاریک برای هنرمندان این عرصه خواهد شد و به نظر من اگر از ریشه و اساس این مسئله حل بشود، هرهنرمند میتواند اقتصاد زندگی خود را تامین کند. نقش دولت بسیار اثرگذار است زیرا اقتصاد در دست دولت است و باید مسئولان شرایطی را فراهم کنند که وضعیت زندگی بهتر بشود. همچنین باید از حقوق موزیسینها در سطوح مختلف دفاع کنند تا در آینده دچار پژمردگی در زندگی و هنرشان نشوند."