نگاهی به زندگی حرفهای و کاری این هنرمند
بیوگرافی محمدحسین عماد
محمدحسین عماد (زاده ۵ شهریور ۱۳۳۶)، مجسمه ساز معاصر ایرانی است.
هنر امروز: محمدحسین عماد (۵ شهریور ۱۳۳۶، اراک) مجسمهسازی ایرانیتبار و از پیشگامان هنر مفهومی معاصر ایران محسوب میشود. ماده غالب آثار وی چوب است و استفاده از «فضای تُهی» ویژگی مهم آثار اوست.
«من اراکی هستم و تا سیوسهسالگی در این شهر زندگی میکردم، اراک زمانی که من پنج-شش ساله بودن خیلی بزرگ نبود، آن موقع من علاقهی زیادی به نقاشی داشتم. گاهی از تصاویر مجلات کپی میکردم، این کپی کردن ادامه پیدا کرد تا اینکه خواهرم از فرانسه کتابی از سالوادور دالی برایم فرستاد. این کتاب خیلی روی من تأثیر گذاشت و باعث شد کمکم کپی کردن را کنار بگذارم و تخیلات خود را نقاشی کنم. این اولین برخورد من با کارهای مدرن بود. گونهای رهایی در کارهای او احساس میکردم. با خودم میگفتم: چرا من نتوانم ذهنیت خودم را نقاشی کنم؟»
محمدحسین عماد در روند خلق اثر هنری تلاش میکند معانی ژرف را در قالبی زدوده شده از هر نوع پُرگویی بازمعنا کند و با حذف تمامی زواید چشمفریب، حقیقت پنهان در پس اشیاء را ظاهر سازد. مجسمههای محمدحسین عماد، بسان تکواژههایی شاعرانهاند که در عین کمینهگرایی، دنیایی از معانی ژرف را انتقال میدهند. کاوش هنرمندانه در اشکال ناب، نوعی از انتزاع را شکل میدهد که بهرغم قرابت با هنر مدرنیستی، یادآور کهنالگوهای بوم زیست هنرمند نیز هست. استفاده بهجا از فرمهای نرم و فراخواندن خلاء به داخل پیکره، از ویژگیهای شاخص آثار عماد است. این تعامل توده و فضا، منجر به خلق احجامی میشود که نگاه را به درون میکشد.
محمدحسین عماد در خانهای در مجاورت بازار اراک در بافت قدیمی شهر متولد شد، و سالهای کودکیاش را در محیطی سپری کرد که زندگی مردمانش جلوه و نشانی از ذوق و سلیقه پیشینیان داشت؛ خانههایی با حیاتهای وسیع آجرفرش و حوضی در میان و باغچههای اطراف و سرداب و آبانبار و مهمانپذیر و نشیمن وارسیها و طاقچهها، همراه با آجرچینیهای بسیار منظم و پر از نقش و نگار بومی با سردرهایی از کاشیهای هفترنگ. چیزی که در دنیای مدرن امروزی کمتر به چشم میخورد.
عماد تحصیلات ابتداییاش را در دبستان هدایت اراک آغاز میکند. تا کلاس چهارم در آن مدرسه به تحصیل میپردازد. تقریباً همین زمان دو سالی را پیش پدربزرگ و مادربزرگش، که تنها بودند، زندگی میکند. علاقهاش به نقاشی از ۱۲ – ۱۳ سالگی شروع میشود و بهطور خودآموخته به کپی از عکس و نقاشی میپردازد. به مرور این علاقه شکل جدیتری پیدا میکند. پس از چند سالی طراحی برایش اهمیت زیادی مییابد. در آن زمان یکی از خواهرانش که در فرانسه زندگی میکرده برایش کتابی از نقاشیهای سالوادور دالی میفرستد. بسیار مجذوب آن میشود. بازی ظریف و درعینحال بسیار خلاق میان واقعیت و خیال نقاشیهای دالی، آزادی هنرمند در بهکارگیری یا گریز از واقعیت را به او نشان میدهد؛ اینکه میتوان واقعیت را جور دیگری دید، با آن به بازی پرداخت، تغییرش داد و جابجایش کرد. مجموعهای از آثار موریس اشر، کتاب دیگری که خواهرش برای وی میفرستد، همان بازی میان واقعیت و خیال را برای او تداعی میکند بهعلاوه پرسپکتیوی که به طرز غریبی اشر از آن بسیار استفاده کرده است. عماد به پرسپکتیو بسیار علاقهمند میشود و به یاری کتابهای آموزشی شروع به فراگیری آن میکند. پرسپکتیو میتوانست به او کمک کند تا اشیاء و مکان آنها را با وضوح بیشتری نمایش دهد. او مجذوب نمایش چنین وضوحی میشود.
«از کارهای موریس اشر خیلی خوشم میآمد و شروع به کپی برخی در ابعاد بزرگ کردم و چیزهایی نظیر رنگ و یا عناصر دیگری هم از خودم به آنها اضافه میکردم؛ مثلاً، در یکی از کارهای او با عنوان «تقسیم فضا با مکعب»، که به کمک پرسپکتیو عمق زیادی یافته، شاخ و برگ گیاهی در آن کشیدم که انگار از عمق بینهایت تابلو شروع میشد و از برابر ما میگذشت.»
مواجهه عماد با آثار دالی، اشر و … دنیایی از پرسش و ابهام برابرش نهاد. کتاب مهمترین مرجع برای پاسخ پرسشهایش شد. اولین آموزههای هنر مدرن را با خواندن کتاب «نقاشی نوین» نوشته احسان یارشاطر فرا گرفت. فراگیری عملی را با کتاب «شیوه طراحی» محسن وزیریمقدم و مجموعه کتابهای انتشارات بهار دنبال کرد.
عماد از نقاشی بهطور طبیعی به سمت مجسمه کشیده شد. در نقاشی، عمق، پرسپکتیو و وضوح را دوست داشت تا جایی که در تابلویی که از اسبی رم کرده کپی کرده بود، بخشی از پیکره را با پاپیهماشه بهطور برجسته و بیرون زده از تابلو، میسازد.
علاقهاش به نقاشی ماجرای تحصیل را به درازا کشاند. با کتاب و مطالعه ناآشنا نبود، بلکه برعکس از کودکی با آن بسیار مأنوس شده بود. اول با شعر شروع شد. مادربزرگش بیشتر اشعار حافظ و سعدی را از بر بود و گاهی با او به زبان شعر سخن میگفت. این علاقه به شعر ادامه یافت.
او در سال ۱۳۵۹ ازدواج میکند. در همان زمان به تدبیر پدر و برادرش برای امرار معاش مغازهای راه میاندازد و کار و کسب آزادی را پی میگیرد. در سال ۱۳۶۰ شروع به همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اراک کرد و به آموزش نقاشی به کودکان میپردازد.
تا سال ۱۳۷۰ بیستودو مجسمه چوبی میسازد به ارتفاع حدود یک متر و با اجرایی بسیار حرفهای.
در سال ۱۳۷۱ با فروش مایملک خود در اراک، به همراه همسر و سه فرزندش به تهران نقلمکان میکند. کسبوکار آزاد را ترک میکند. در همان سال اول اقامتش در تهران، کارگاه کوچکی به مساحت شانزده متر در امیرآباد اجاره میکند و تا پانزده سال، بیآنکه از اتفاقات مربوط به هنر در تهران غافل باشد، مستمر به ادامه کار و تجربه مشغول میشود.
بالاخره در سال ۱۳۷۲ اولین نمایشگاه انفرادیاش را در گالری افرند برپا میکند و با استقبال خوبی روبرو میشود. و ازآنپس بهطور مرتب در چند نمایشگاه فردی و گروهی دیگر کارهایش را ارائه میکند. ازاینپس «مبانی» مجسمه و موضوع «مدرنسیم» برایش اهمیت زیادی پیدا میکند. طرح این مسائل جدید و تلاش در فهم و بهکارگیری آنها در مجسمههایی که ازاینپس میسازد سبب میشود که آن حس نابی که در خلوت و سکوت اراک داشت و با آن مجسمههایش را ساخته بود، از بین برود و در عوض شکلهایی خشک و هندسی در کارش وارد شود که آنها را فاقد جذابیت گذشته میکرد. تحقیق عمیقی را درباره انسانشناسی، عرفان و تعادل در پیش میگیرد و حدود چهل کار موضوعی از مجسمه و نقش برجسته با عنوان «مجموعه تعادل» میسازد و در سال ۱۳۷۶ آنها را در گالری افرند به نمایش میگذارد. او که آغاز کارش با استقبال بسیاری همراه بود، حال پسازاین همه تلاش، نتیجه کارش چیز درخوری به نظر نمیرسد. از آن کارها بدش میآید، احساس ضعف میکند و متوجه میشود که چیزهای زیادی هست که نمیداند. از نداشتن آموزش دانشگاهی بسیار رنج میبرد، اما تلاشش را مضاعف میکند و ازآنپس در کارگاهاش میماند و فقط کار میکند. همهچیز را تجربه میکند. اشکالی بسیاری را میسازد که قابلتصور نبودند. کمکم میفهمد که این کارها نهایتی ندارد و میتوان فرم را به اشکال گوناگونی پیچاند. انگار که یکدفعه همهچیز برایش روشن میشود. تصمیم میگیرد با هر متریالی که دوست دارد کار کند.
کار کردن با چوب و فلز، کمکم چیزهایی از سنت را وارد کار او میکند. رابطه چوب و فلز و رابطه سنت و مدرنسیم، چیزهایی است که بهطور ناخودآگاه در کارهایش پدیدار میشوند. عماد آثارش را در گالری برگ به نمایش میگذارد. مهدی حسینی درباره این نمایشگاه مینویسد:
«نخستین بار که محمدحسین عماد را به همراه آثارش ملاقات نمودم، در نمایشگاه سال ۱۳۷۸ در گالری برگ بود. او را فردی متین و عمیق و آثارش را در پیوند با گذشته تاریخی یافتم. احساس کردم روح اجداد آفرینش گرمان از ورای زمان عبور کرده و در غالب این جوان محجوب و آرام حلول کرده است. او را انسانی یافتم که هندسه فضایی – تصویری و ترجمانش را در قالب سهبعدی عمیقاً درک کرده و توان آن را دارد تا ذهن و احساس خود را در قالب نوین، بهصورت فرم، بافت و فضا تنظیم نموده و با رویکرد به گذشته تاریخی و با توجه به عامل زمان، با مخاطب ارتباط برقرار سازد…»
ازاینپس رابطه چوب و فلز، محور کارهای عماد قرار میگیرد.
بهتدریج همنشینی این دو ماده، از شکل به ماهیتی شاعرانه میرسد. عماد از غزلیات مولانا، بهعنوان نیروی محرکه و محتوای شخصی آثارش بهره میگیرد. همچنین خاطره بازیهای کودکانه او با ابزار و وسایل درون انبار، در آثارش هوشمندانه احیا میشود. چوبها اغلب صیقل نخوردهاند و بیشتر به طبیعت چوب اشاره دارند. تقابل فلز و چوب در این دوره از آثار بهتدریج دیالکتیکتر و شاعرانهتر میشود. روحیه روستایی و بدوی همراه با ارائه امروزی، مجسمههای عماد را به اتمسفری چندصدایی نزدیک میکند و ابزارهای ساده کشاورزی را به مجسمههایی با ظرفیتهای معاصر پیوند میدهد. همچنین ماهیت ماده نیز نمادین و رمزی میشود.
اتفاق بعدی در مجسمههای عماد، استفادهاش از «تُهی» بهعنوان عنصری اصلی و رسوخ چوب و فلز و فضای تهی در یکدیگر است، بیآنکه فرمی کاربردی را القا کنند؛ و درعینحال همچنان ذهن مخاطب را درگیر یاد و خاطره کهن الگوها میسازند.
عماد در سال ۱۳۸۷ به مدت یک سال به پاریس عزیمت میکند. در طی اقامتش در سیته هنرمندان پاریس همچنان به ساخت مجسمه ادامه میدهد و با تأثیر از فضای جدیدی که در آن قرارگرفته، بیستودو مجسمه میسازد و آنها را به نمایش عموم میگذارد.
او چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران، فرانسه، کویت، امارات متحده عربی، و هند برگزار کرده است. محمدحسین عماد در دوسالانه چهارم مجسمهسازی معاصر ایران (۱۳۸۴)، مجسمهساز برگزیده شد و تندیس دوسالانه چهارم مجسمهسازی معاصر ایران را از آن خود کرد. او در سال ۱۳۸۶ نیز دیپلم افتخار دوسالانه پنجم مجسمهسازی معاصر ایران را دریافت نمود. عماد طی دهه گذشته، موفق به دریافت دکترای افتخاری از وزارت فرهنگ میشود و هماکنون یکی از اعضای انجمن مجسمهسازان ایران است.
محمدحسین عماد در تهران زندگی میکند و همچنان مشغول به کار است.
عماد هنرمندی خودآموخته است. او جایی در حاشیه نظام قدرت، گرمساختن ابزاروارههایی جادوییست، که هرچند نمیدانیم به چهکار میآیند، اما ما را متقاعد میکنند که در برابر شیئی با کاربردی فراموش شده قرار گرفتهایم که شاید بتوان رازش را از نو کشف کرد. اشیاء غریب او بازیگوشانه ما را دعوت میکنند آنها را به دست بگیریم، به شکمهای خالیشان تَقّکی بزنیم و بر تکتک سوراخ هایشان چشم بگذاریم و با احتیاط به تاریکی درونشان خیره شویم. عماد ساختههایش را بتونه و صیقل نمیزند. احجام او از روی عمد رَد دست هنرمند و اقلیم فرهنگی او را از خانه پدریاش در اراک تا آتلیه کوچکش در درکه تهران لو میدهند.
محمدحسین عماد با آنیش کاپور ـ هنرمند دیگری که در این شماره به او پرداخته شده است ـ تفاوتها و شباهتهای جالبی دارد؛ هردو فرمهای انتزاعی مسحورکننده و غریبی میسازند و هردو نظرمان را به فضاهای تهی جلب میکنند. خاستگاه فرهنگی غیراروپایی هردو و خصوصیات انتزاعی کارشان جان میدهد برای ترک تازی کلیشههای شرقِ رازآلود و معنوی.
علیرغم این تشابهات ناگفته پیداست که سیاست متفاوت دو هنرمند به راههای کاملاً متفاوتی هم ختم شده است.
در روزگاری که جهان با شیوع ویروس کرونا دستوپنجه نرم میکند و اغلب مراکز فرهنگی و هنری در تعطیلی به سر میبرند اتفاق خوبی که در هنر تجسمی میافتد این است که، گالری آریاناپلاس تازهترین اثر محمدحسین عماد با عنوان "شعاع" را به نمایش گذاشته است. در این نمایشگاه ۱۰ اثر از کارهای حجمی او به همت گالری آریانا پلاس و گالری اثر نمایش داده شد. محمدحسین عماد مجسمهساز معاصر ایرانی است که فارغ از آثار شهری، او را بیشتر بهعنوان کسی که با شکل و مضمون سروکار دارد و با مجموعهای از مفاهیم حجم و سطوح اولیه آشناست؛ میشناسند. این روزها گالریها با وجود محدودیتهای مقابله با کرونا نمایشگاهها را با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار میکنند که برگزاری نمایشگاههای هنری هم با نداشتن مراسم افتتاحیه و رعایت کلیه پروتکلهای بهداشتی اعلام شده است. این نمایشگاه روز یکشنبه شانزدهم آذرماه افتتاح شد و تا دوازدهم دی ماه در گالری آریاناپلاس برپا بود.
محمدحسین عماد درباره عنوان مجموعه آثارش به هنرآنلاین گفت:
"ایده نامگذاری را از درون مجسمه و کار کردن با حجم گرفتم. آثار حجمی را در دو نمایشگاه اخیری که برگزار کردم میتوان دید اما در این نمایشگاه آثاری که به نمایش گذاشتم بیشتر از حجم استفاده کردم. به آثار چوبی که نگاه میکنیم در انتها نقطه نور را میبینیم که کنجکاوی بیننده را برمیانگیزد که درون مجسمه چه چیزی میتواند باشد. در این آثار تمرکز مسیر نگاه ما روی نقطه نوری که داخل مجسمه پیدا میشود بود. به همین دلیل شعاع را نمیبینیم و بیشتر در محیط اطراف و جهان، اشیاء یا شیء را میبینیم. این نامگذاری برایم خیلی جالب بود که "شعاع" را به صورت حجم دربیاورم که منبع نور را به شیء وصل میکند."
عماد، از نقاشی بهطور طبیعی به سمت مجسمهسازی کشیده شد. او در نقاشی عمق و وضوح را به تصویر میکشید اما در مجسمهسازی حجم و فرم را به نمایش درآورده است. او دلیل سوق پیدا کردن به مجسمهسازی را اینگونه بیان کرد: "از نظر دیداری یا حرکت، سطح دو بعد و سه بعد خیلی متفاوت است و جدا از این دو سطح، یک شیء "ساختن" وجود دارد. در سطح دو بعد نقاشی و تجسم، اشکال یا اشیائی را به تابلو انتقال میدهیم ولی در مجسمه آنها را میسازیم. در این آثار حس "ساختن" وجود دارد و نوع گرایشها، تمایلات یا کارکردن آنها که در چه زمینهای مستعد هستند، متفاوت است."
۱۰ اثری که در این گالری به نمایش درآمده است مجسمههایی با ابعاد بزرگ و حفرههای توخالی است و این حفرهها ذهن مخاطب را درگیر میکند که هنرمند چگونه آنها را تو خالی کرده است. این مجسمهساز دلیل انتخاب حجم تو خالی اشیای ساکنی که گویی علیرغم تهی بودنشان پر هستند را به تاریخچه فرم نسبت داده است: "خیلی از این فرمهای (تو پُر یا تو خالی) که در مجسمهسازی کار شده اینها را امروزی و معاصر کرده است. در مجسمهسازی مفاهیمی را باید جستجو کرد و نگاه به شیء میتواند نگاه متفاوتی به اشیاء یا عالم باشد. هر مجسمه کوچک یا بزرگی که میبینید در اصل جهانبینی آن مجسمهساز است. نگاه انسان به اشیاء یا جهان از تهی یا پُر بودن درون مجسمه نشات میگیرد. تهی بودن در این آثار به این دلیل است که فقط قسمتهای پُر در جهان را میبینیم."
آثار حجمی که از عماد در این گالری به نمایش درآمده است شباهتهایی به تصاویر آشنا دارد که با نگاه کردن به آنها در تلاش هستیم شباهتها را با فرم مجسمه و آثاری که میبینیم پیوند دهیم اما این تلاش ذهنی ما با اثر با شکست مواجه میشود. این هنرمند در پاسخ به این سؤال که ما در این آثار چیزهایی میبینیم که او خواسته نشان دهد، گفت: "اثر هنری، اثری است که بعد از ساختهشدن هنوز فعال باشد. این تعریف، فرمول نیست و روش برخورد شخصی است و فرمول عمومی ندارد. اثر وقتی میتواند فعال باشد و زندگی کند که کامل نشده باشد یعنی در بیننده شروع به فعالیت کردن میکند و بیننده در آن خلاقیت مشترک میشود. اثر هنری همیشه باید سوالبرانگیز باشد و این جستجویی که در سازندهاش هست به بیننده انتقال یابد و این جستجو تداوم داشته باشد.
در آثار قبلی این هنرمند میتوان دید که رابطه چوب و فلز محور کارهای او قرار گرفته و ماده غالب کارهای او بیشتر چوب است. او تقابل بین دو ماده در آثارش را چالشهایی در اجتماع میداند که روی کار و آثارش تأثیر میگذارد:
"تقابل بین دو ماده، سنت و مدرنیته را به همراه دارد. چوب نشانه سنت است و فلز نشانه مدرنیته و این موضوع مربوط به نشانهشناسی میشود. بعدازاین آثار؛ نوع برخوردم با آثار قبلی اینطور نبوده است که بخواهم چوب و فلز را نشانه چیزی قرار دهم."
این هنرمند مجسمهساز تفاوت این نمایشگاه با نمایشگاه قبلی خود را از نظر موضوعی و فرمی متفاوت میداند. او اظهار کرد: "وقتی مجسمهای میسازم به من شناختهایی میدهد که میتوانم کارهای بعدی را براساس آنها انجام دهم. شما میتوانید این تفاوتها را در نمایشگاه "تهی فعال" و "پذیرش" ببینید. در آثار این نمایشگاه مادههای جدیدی با چوب ترکیب کردم. در این آثار بیشتر تمرکزم در پارچه و رزین و چوب است که انعکاس آن در داخل یک حجم مشخص است."
محمدحسین عماد درباره شیوع ویروس کرونا و برگزاری نمایشگاه اظهار کرد: "احتیاج داشتم پرونده این نمایشگاه را با مجموعهای که کار کرده بودم ببندم. با شیوع ویروس کرونا انتظاری همچون نمایشگاه قبلی نداشتم. برای کسانی که دنبالکننده آثار من هستند هر شب آثار نمایشگاه را بهطور جداگانه فیلمبرداری و تصاویر را در صفحه شخصیام در اینستاگرام منتشر میکردم."
مصاحبه محمدحسین عماد با پلتفرم آرتهباکس
نمایشگاههای انفرادی
۱۳۷۲ گالری افرند، تهران، ایران
۱۳۷۳ گالری افرند، تهران، ایران
۱۳۷۳ گالری سپهری، تهران، ایران
۱۳۷۶ گالری افرند، تهران، ایران
۱۳۷۸ گالری برگ، تهران، ایران
۱۳۸۳ گالری برگ، تهران، ایران
۱۳۸۵ گالری اثر، تهران، ایران
۱۳۸۵ خانه هنرمندان ایران، تهران، ایران
۱۳۸۶ گالری اثر، تهران، ایران
۱۳۸۸ گالری اثر، تهران، ایران
۱۳۸۹ ستیز با فراموشی، گالری آن، تهران، ایران
۱۳۹۰ صادرات از ایران، گالری آن، تهران، ایران
۱۳۹۲ سایه روشن، گالری اثر، تهران، ایران
۱۳۹۵ پذیرش، گالری اثر، تهران، ایران
* نمایشگاههای گروهی*
۱۳۷۸ گالری طراحان آزاد، تهران، ایران
۱۳۸۳ آرت اکسپوی تهران، تالار وحدت، تهران، ایران
۱۳۸۳ گالری برگ، تهران، ایران
۱۳۸۳ خانه هنرمندان ایران، تهران، ایران
۱۳۸۴ چهارمین دوسالانه مجسمهسازی، فرهنگسرای صبا، تهران
۱۳۸۴ فرهنگسرای نیاوران، تهران، ایران
۱۳۸۴ سومین دوسالانه مجسمهسازی، فرهنگسرای نیاوران، تهران، ایران
۱۳۸۵ اولین سمپوزیوم مجسمهسازی، فرهنگسرای صبا، تهران، ایران
۱۳۸۶ نشاندن ریشههای نو، گالری دارالفنون، کویت
۱۳۸۷ مجسمههای کوچک، خانه هنرمندان ایران، تهران
۱۳۸۷ اولین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر، موزه هنرهای معاصر ایران، تهران
۱۳۸۷ اولین اکسپوی مجسمهسازی، خانه هنرمندان ایران، تهران
۱۳۸۷ پنجمین دوسالانه مجسمهسازی، خانه هنرمندان ایران، تهران
۱۳۸۸ گالری اوسنو، پاریس، فرانسه
۱۳۸۹ فرهنگسرای صبا، تهران، ایران
۱۳۹۰ ششمین دوسالانه مجسمهسازی، فرهنگسرای نیاوران، ایران
۱۳۹۰ درباره ایران، گالری گیلد، بمبیی، هندوستان
۱۳۹۰ گالری توتال، دبی، امارات متحده عربی
۱۳۹۱ خانه هنرمندان ایران، تهران، ایران
۱۳۹۲ گالری سیحون، تهران، ایران
۱۳۹۴ پروژههای آران، تهران، ایران
۱۳۹۴ گالری امکان، تهران، ایران
*نمایشگاههای بینالمللی *
۱۳۹۳ آرت اینترنشنال استانبول، ترکیه
۱۳۹۴ کانتمپورری استانبول، ترکیه
۱۳۹۴ آرت اینترنشنال استانبول، ترکیه
آثار نصبشده
۱۳۷۸ مجسمه پروفسور حسابی، اراک، ایران
۱۳۷۹ مجسمه پروفسور حسابی، بوشهر، ایران
۱۳۸۰ مجسمه پروفسور حسابی، تهران، ایران
۱۳۸۳ مجسمه وزیر، پارک گفتگو، تهران، ایران
۱۳۸۳ یادمان بهشتی، تهران، ایران
سمپوزیومها
۱۳۸۹ اولین سمپوزیوم ملی مجسمه سازی کرمان، ایران
۱۳۹۲ اولین سمپوزیوم بینالمللی مجسمهسازی با چوب، تهران، ایران
جوایز و دستاوردها
۱۳۷۵ برنده جایزه اول و دیپلم افتخار نمایشگاه آینه هنر در فرهنگسرای بهمن، تهران، ایران
۱۳۸۴ برگزیده دوسالانه چهارم مجسمهسازی تهران، ایران
۱۳۸۴ دریافت دیپلم افتخار و جایزه ویژه نشریه هنری تندیس، تهران، ایران
۱۳۸۶ دریافت دیپلم افتخار دوسالانه پنجم مجسمهسازی، تهران، ایران