نگاهی به زندگی حرفهای و کاری این هنرمند
بیوگرافی جلال شباهنگی (۱۳۱۴ - )

جلال شباهنگی (متولد ۲۴ آذر ۱۳۱۴ در تهران) گرافیست، نقاش، مجسمهساز و همچنین استاد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان هنر ایران است.
هنر امروز: جلال شباهنگی فارغالتحصیل دانشگاه ایالتی سنخوزه در ایالت کالیفرنیا آمریکا است و دارای درجه کارشناسی ارشد طراحی گرافیک و نقاشی معاصر و کارشناسی تبلیغات گرافیکی از این دانشگاه است.
او در سال ۱۳۴۷ به عضویت هیئتعلمی دانشکده هنرهای زیبا درآمد و در سال ۱۳۸۱ بازنشسته شد. وی در کنار بیش از سی و اندی سال تدریس در سطوح مختلف بهعنوان استاد و دانشیار در دانشگاه تهران، در دیگر دانشگاهها و دانشکدههای هنر از جمله شاهد، شریعتی، سوره و الزهرا نیز تدریس داشته و از پیشروترین اساتید و هنرمندان در عرصه هنر نقاشی و گرافیک دوران معاصر محسوب میشود. او عضو شورای تحصیلات تکمیلی گروه هنرهای تجسمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و همچنین عضو و نماینده دانشگاه تهران در طرح و برنامهریزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در بخش هنر و عضو پیوسته فرهنگستان هنر است.
جلال شباهنگی به ساخت حجمهای شیشهای معروف به Blowing Glass در ایران و مورانو ایتالیا پرداخته که حاصل کارهای او مجموعهای ویژه در حوزه حجمسازی بهحساب میآید و طرفداران ویژهای در تمام دنیا دارد.
جلال شباهنگی بیآنکه بخواهد خود را عمداً متصل به سنت بینش تجسمی ایران کند، بر اثر زیستن در این محیط، طبعاً به فضاهای پیرامونی مسلط انس دارد و عادت و کارکرد زیباشناختیاش را مستقیماً از طبیعتی که احاطهاش نموده، دریافت کرده است. نیمدایرهها و منحنیهای نرم امتداد یابندة پشتسرهم، حجمهای رنگی مدور، فضاهای چرخنده بر خود، تابلوهای او را کیفیتی بومی بخشیده، بیآنکه او را در اسلوبهای سنتی شناخته، یا تقلید از نمونههای ترسیمی زمان گذشته، محدود و محصور کرده باشد. در نمایشگاههای او بیشتر دو نوع کار مشاهده کردهایم: یکی از همین تابلوهای زلال و پرشکوه از طبیعت کوه و تپه و بلندیهای مدور بهغایت ساده و استیلیزه است که با انتزاعی هردم بیشتر از طبیعت عینی پیرامون بهطرف رؤیای آن طبیعت گذر دارد. نقاش با زندگی ساده، فروتن و منزوی خود آرزو دارد که طبیعتی روبه تباهی را در تابلوهای خود بهگونهای که بوده یا آرزو میکرده چنان نشان دهد که پیش از غلبهی هولناک انسان بر طبیعت، این زمین شکوه بیآلایش و پاکی هماهنگ و همرنگ خود را آغاز کرده بود.
او سپیدهدمان طبیعت را با خلوص و عظمت ذاتیاش با رنگهای آرام و نرم و ناب، بهگونهای خوابگونه ترسیم میکند و حسرت خود را از زوال طبیعت با بازگشت به اصل طبیعت نیالوده در هم نریخته به صورتی شاعرانه و عارفانه، جبران میکند و جدا از این قصد و رجعت،میکوشدهر تابلویش تنها وامدار بازسازی طبیعت نباشد بلکه در عالم نقاشی تناسبی تازه و اعتدالی هنری را بازنمایی کند. این رویا در نقاشی اتفاق میافتد و باید که منطق هنر را داشته باشد اگرچه او از درختان دیرینهسال درهم پیچیده روایت تجسمی دارد اما در نهایت آنچه نظم انداموار تابلو را هدایت میکند همان خلوص و سادگی و تناسبات معتدلی است که در مناظر کوهی و جبال بههم پیوسته یافته بودیم.
جلال شباهنگی در آثارش تلاش دارد تا ثابت کند که در هنر مرزهایی وجود دارد که در آن مرزها هنر به سایر علوم نزدیک میشود. او میگوید:
«این وجه اشتراکات هنر با علوم مختلف را باید شناخت. این مقوله بسیار زیبایی است و مسئولیت هدایت دانشجویان در این مقوله بر عهده اساتید است، پس باید زمینه را برای تعیین یک مسئولیت خاص فرهنگی هنری برای اساتید بررسی کرد و من بیشتر مایلم در این مورد کار کنم.»
او معتقد است که آثاری که از دانشجویان در چندساله اخیر آثاری ارتقا یافته از نظر کیفی نسبت به سالهای گذشته است. البته به جز برخی زمینهها که اصلاً در دانشکدهها به آنها توجه نمیشود، مثلاً در زمینه بستهبندی بهطورکلی او معتقد است که «گرافیستهای ما ضعیف هستند و یا تصویرسازی عرفانی که خلأ آن حس میشود.» در مورد تصویرسازی عرفانی جلال شباهنگی معتقد است: کمتر بحث میشود و این موضوع را ناشی از «بیتوجهی وزارت علوم و دستاندرکاران مربوطه» میداند و میگوید: «به همین دلیل در تصویرسازی شعر شعرای بزرگ مثل حافظ، دانشجویان قادر به تشخیص مضامین رنگی موجود لغات حافظ نیستند.»
شباهنگی دلیل این موضوع را خیلی به وارداتی بودن هنر گرافیک و نقاشی مربوط نمیداند و بیشتر بر ضعف کلی هنر در عرصه نقاشی و گرافیک که میان دانشجویان سالهای اخیر موج میزند تأکید دارد و میگوید: «من ضعف کلی هنر را بیشتر در نقاشی میبینم تا گرافیک، باوجوداینکه نقاشی از نظر آکادمیک قدمت بیشتری نسبت به گرافیک دارد و اولین دانشکده هنر، دانشکده نقاشی بود.»
او اصرار دارد که:
«ضعف عمدهای در زمینه هنر، بهخصوص در زمینه نقاشی در حال شکلگیری است، درحالیکه در گرافیک این ضعف بارز نشده و این بهخاطر کاربردی بودن هنر گرافیک است، گرافیست دائماً در حال تکاپوست تا سفارشدهنده را راضی کند. در ضمن امکان مشاهده کارهای مختلف گرافیکی در مجلات فراهم است. یکی از خصوصیات گرافیک ساده صحبتکردن و ساده کردن عناصر است.»
بااینحال شباهنگی در مورد نقاشی نظر متفاوتی دارد و میگوید: «در نقاشی، هنر به سمت پیچیدگی سوق و گرایش دارد و به اینسو پیش میرود و به علت نحوه خاص تدریس در دانشکدهها و استفاده از سیستمهای قدیمی و کهنه آموزشی تحولی در نقاشی دوره معاصر ایران بهویژه ۲۰ ساله اخیر دیده نمیشود.»
از منظر او «الگوها در بخش نقاشی خیلی قدیمی ساخته شده و توسط سیستم گذشته پایهریزی شدهاند، اما سابقه گرافیک در ایران بیشتر از ۳۰ سال نیست، چیزی از گذشته وجود ندارد که گرافیستها از آن تقلید کنند، بنابراین دائماً در حال تجربیات جدید هستند و مطابق با نیازهای جامعه کار میکنند و از ویژگیهای ممتاز این عرصه در ایران شرکت فعال جوانان است.»
در آثار شباهنگی سه واژۀ باغ و دشت و درخت بهعنوان نشانههای واحد از ریتم و ساختار، ترکیب دو ساحت عینی و غیرعینی و روابط عمودی و افقی و نحوۀ قرارگرفتن فضای مثبت و منفی را جلوهگرند. او در آثار نقاشیاش با استفادۀ ویژه از الوارهای رنگی نرم و نگاه ویژه و متمایز دید در پرسپکتیو، و باور بلوغیافتهای که از تجربههای متعدد و متنوعش بر میآید، در جستجوی عناصر در عین تجلی، به ارزش درونی عناصر توجه میکند. وفاداری و اصرار ویژه به روش و بیانی خاص، نشانههای متمایز این هنرمند است و بیانی دراماتیک و شاعرانه و موسیقی دلانگیز سرزمین و جهان ویژه ترجمان عاطفی و تصویری وی از جهان است.
آنچه که در آثار او بیش از همه جلبتوجه میکند، فضا و منظری است که به طور پیوسته در بسیاری از آثار وی بهعنوان مضمون استفاده میشود. به بیان دقیقتر، موضوع فضا و منظر کویری خواهد بود که یکی از عناصر مشخص و متمایزکنندۀ آثار شباهنگی است. درواقع دراینخصوص او یک نقاش مؤلف است. کویر در آثار او سنگین نیست، برعکس، یک زیبای شفاف است. ازاینجهت گاهی احساس میشود که با سنت نقاشی ایرانی هم ارتباط میگیرد. گویا خاک در افلاک است. هبوط و عروج در هم امتزاج یافتهاند. شاید این شفافیت کمنظیر نقاشیهای او به دلیل تجربۀ وی با شیشه باشد. کارهای شیشۀ او مولفانه است. بهخصوص هنگامی که او شروع به این کار کرد. به همین دلیل نقاشیها از شفافیت و سیالیت برخوردارند. نور و رنگ در خدمت این مضامین قرار میگیرند. نور نقش مهمی را در انتقال احساس در این نقاشیها ایفا میکند. یکی دیگر از ویژگیهای کویرهای شباهنگی، رنگهای آنهاست.
نقاشیهای شباهنگی ما را به تجربهای تازه از کویر دعوت میکنند، تجربهای سرشار از آرامش و زیبایی، نرمی و گرمی. کویرهای او سرشار از لایههای تودرتو است که ما را به نگرشی دعوت میکند تا بتوان به رازهای زمین پی برد، با دانههای شن همصحبت شد و از این دانهها به ستارههای کهکشان پل زد.
در سال ۱۳۸۰ همزمان با دوسالانه هفتم گرافیک ایران و به همت مرتضی ممیز، از جلال شباهنگی تجلیل به عمل آمد. همچنین معاونت فرهنگی و هنری فرهنگستان هنر، همزمان با برگزاری نمایشگاه مروری بر آثار جلال شباهنگی، از نیمقرن زندگی و تلاش هنرمندانه او تجلیل در فرهنگستان هنر تجلیل کرد که با حضور اساتید و هنرجویان این استاد، در سالن اجتماعات فرهنگستان هنر در ۱۰ دی ۱۳۹۷ برگزار شد.
سکوت، خلوتی و آرامش در این اثر شاخص شباهنگی موج میزند. تصویری خالی از هر جنبنده و حضور انسانی که ذهن را به دورانی روشن و سرشار از امید میبرد. منحنیهایی قاطع، از تپههای مخملی، با درختانی در منتهای سادگی و آسمانی ژرف، گویای سرزمینی غرق در سکوت است که در کشاکش تاریخ پراضطراب و پرالتهاب ایرانزمین گم شده و این بار، نقاشی از عصر آشنای امروز، آن سکوت مطلق را عینیتی نو میبخشد که همچون یک شعر ناب تصویری است. هرچند این گسترههای سبز و سپید، خالی از هر جنبندهای تصویر شده، اما گستره دشت چون تن انسان است و حس سرزندگیاش را میتوان چون خونی دانست که در زیرپوست آن جریان دارد.
مرتضی ممیز درباره شباهنگی نوشته است:
«نقاشیهای جلال شباهنگی آن بخش گمشده از نقاشی معاصر ایران است که تماشاگر ایرانی را بهآسانی همراه خود از دوران طبیعتسازی به فضا و ذهنیت مدرن امروز دنیا میکشاند، بدون آن که تماشاگر طی چنین سفری احساس بیگانگی کند و در فضای مدرن امروز نقاشی دنیا معلق بماند. شباهنگی عیناً خودش را میکشد. خودش را که انسانی است گوشهگیر اما پرتلاش، زنده و با ذهنیتی باز و امروزی که بدون تکلف و تنها باصفا و با فروتنی زندگی سادهای میکند.»
آیدین آغداشلو، هنرمند نقاش و منتقد هنری در بزرگداشت جلال شباهنگی در فرهنگستان هنر عنوان کرد:
«من این وقت را داشتم در سالهای دراز، دور یا نزدیک شاهد فعالیت جلال شباهنگی باشم؛ او بخشی از بدنه هنر معاصر ماست. شباهنگی نیاز ندارد فریاد بزند؛ او کسی است که بدون ادعا و تکبر کار خود را کرده است. من میدانم چقدر هنگام کار لذت برده است. من همیشه شیفته منظرههای شباهنگی بودم که بامهارت و استادی زیاد، خیلی تمیز و دقیق نقاشی شده است. فکر نمیکنم حرفهای ضدونقیضی درباره آثار او به میان بیاید. مهم است بزرگداشتها را دنبال کنیم. من با وجود این که از یک جراحی دشوار جان به در بردم خودم را به این مراسم رساندم که بعدها بگویم من نیز در این خاطره جمعی حضور داشتم. آغداشلو با بیان این که شباهنگی در حد اعلا ثمربخشی داشته است، گفت: او آموخته و نوازش کرده است و این امر فوقالعادهای است که حادث شده است. او هنرمندی فروتن و صادق است که کار را دوست دارد. هر هنرمندی معنایی کشف میکند و آن را شکل میدهد. آباد کردن خود هنرمند به آباد کردن جهان اطرافش منجر میشود. من فکر میکنم شباهنگی بهدرستی و امانت این کار را انجام داده است. هم خودش را آباد کرده و هم مردمش را.»
او میگوید:
«شباهنگی بخشی از بدنه هنر معاصر ایران است. هنرمندی است که نیاز ندارد فریاد بزند تا شنیده شود. هنرمندی که بیهیچ ادعا و تکبری، کار خود را کرده و لذت برده است. این نکوداشت، یک خاطره جمعی است و این خاطره جمعی چیزی جز بزرگداشت حافظه جمعی نیست که به یاد داشته باشیم چه کسانی بین ما زندگی کردهاند. استاد شباهنگی در حدّ اعلا ثمربخشی داشته و در زیر و زبر زمانه، هنرمندی فروتن و صادق باقیمانده است. هنرمند وقتی به خلق چیزهایی میپردازد، یک معنا را شکل میدهد و هر هنرمندی اگر به معنای خود به صورت واقعی شکل داده باشد، جهان خود را آباد کرده است. استاد جلال شباهنگی به درستی و امانت، این کار را انجام داده و هم خودش و هم مردمش را آباد کرده است.»
این پژوهشگر و نویسنده در ادامه سخنان خود در تجلیل از جلال شباهنگی گفت: «در وصف و ستایش کار او میتوانم اشاره کنم که نو بودن، فقط در شدّت و حدّت شمایلشکنی نیست. نو بودن میتواند به صورتی که میبینیم در روایت جدید از گلها و پرندهها حضور پیدا کند و با دورانی به شدّت متفاوت، همراه و هماهنگ شود.»
حسن بلخاری نویسنده، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد:
«هنگامی که آثار شباهنگی را دیدم وجهی از وجوهات آثار ایشان در جان و ذهن و دلم نشست. آن وجه باکرگی و معصومیت طبیعت در آثارش است. طبیعت اولین معلم انسان است و جان انسان را به صفا میآورد. از دیدگاه حکمت چه در یونان چه در ایران، انسان کامل کسی است که در جان خود باکرگی طبیعت را به مهارت و قدرت هنر درآمیزد. کسی که بتواند در خلوت خود، از این معرفت سیراب شود؛ میتواند به هنگام خلق یک اثر هنری آن را از نو باز بیافریند. هیچ کس نمیتواند عصمت طبیعت را به همان صورتی که هست نشان دهد؛ مگر اینکه در جان خود طبیعت و هنر را آمیخته باشد. استاد جلال شباهنگی به این معرفت در آثار خود دست یافته است.»
مهدی حسینی، نقاش، استاد دانشگاه و عضو پیوسته فرهنگستان هنر نیز در ادامه مراسم درباره استاد شباهنگی گفت:
«یکی از ویژگیهای استاد شباهنگی، علاوهبر هنرمندی و استادی، معلم بودن ایشان است. گفتن واژه معلم ساده است؛ ولی واقعیت امر این است که معلم علاوه بر اینکه باید دانش، شناخت و معرفت داشته باشد، باید عاشق هم باشد. معلمی که عاشق نباشد، کارش نتیجهای ندارد و استاد جلال شباهنگی عاشق تدریس بوده و هست و هماکنون با بیش از هشتاد سال سن، هنوز به تدریس و آموزش مشغول است. ویژگی دیگر استاد شباهنگی، محقق بودن اوست. کار با شیشه قدمت هفت هزار ساله دارد و شباهنگی سالها تحقیق کرده و با فضای جدید و مطابق با زمان خود به این هنر شکل داده است.»
عضو پیوسته فرهنگستان هنر در ادامه سخنان خود با نگاهی به آثار استاد شباهنگی افزود:
«یکی از کارهای عمده ایشان مجموعه کارهای کویری است. وقتی به کسی جایزه نوبل میدهند یعنی آن شخص توانسته بُعدی به ابعاد یک دانش اضافه کند. دقیقاً کاری که استاد شباهنگی در فضای تجسمی کرده است. زیرا ما سه نوع منظره در فضای تجسمی داریم: مناظر جنگلی، مناظر شهری و مناظر دریایی و استاد شباهنگی مناظرصحرایی را نیز به این مناظر اضافه کرده است. کاری که هیچ کس در هیچ فرهنگی نکرده است؛ حتی آنها که در سرزمینهای خود صحرا و کویر دارند نیز به این فکر نیفتادند. استاد جلال شباهنگی بُعدی به ابعاد سنت منظرهسازی اضافه کرده است.»
ابراهیم حقیقی، ریاست شورای عالی خانه هنرمندان ایران در تجلیل استاد شباهنگی گفت:
«آن روزها که دانشجو بودم گرچه معماری میخواندم؛ اما به علت علاقه به گرافیک دورادور کلاسهای استاد شباهنگی را دنبال میکردم. آن زمان سعی میکردم با تکنیکهایی که ایشان سر کلاس آموزش میدادند آشنا شوم. آنچه به دستم آمده در این سالها این است که چیزی نبوده که ایشان بداند؛ اما آموزش ندهد و ابزاری نبوده که ایشان بشناسد و یاد ندهد. هیچ کس را نمیشناسم که از او درباره استاد شباهنگی سوال کرده باشم و او با خوشرویی از استاد و خاطرات خوش و آموختههایش یاد نکند.»
این پژوهشگر در ادامه سخنان خود با نظر به آثار استاد شباهنگی گفت: «آثاری که ایشان خلق کردهاند از حوزه تخیُّل برخاسته و خیلی غریب است. اگر به نقاشی کویر اشاره کنیم میبینیم، که کویر را که دارای خشونت است، با صافی خیال خود تلطیف کرده. اگر به نقاشی گل و مرغ نگاه کنیم، میبینیم که در این هنر سنتی ایرانی، به روایت عاشقی بلبل به گل، که هر دو عمر کوتاه دارند، اشاره میکند و زمانی که به سراغ حجم میرود، با شیشه و بلور کار میکند که نشان از روح لطیف اوست.»
سیدمحمد فدوی، عضو هیئت علمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز به بیان خاطرهای از روزگار دانشجویی و شرکت در کلاسهای استاد شباهنگی پرداخت و ادامه داد: آن روزها بعد از گذشت مدتی شرکت در کلاسهای استاد متوجه شدم که بیش از اینکه در خدمت یک استاد هنرمند باشم، در خدمت یک انسان فرهیخته و بزرگوار هستم. چهل سال است که به دلیل برخورد بسیار دوست داشتنی استاد با جوانترها، شیفته ایشان هستم. هنرمند هر چه روح شفافتری داشته باشد آثارش زیباتر و زلالتر است و ما این روح را در آثار استاد شباهنگی به وضوح میبینیم.
برخی از نمایشگاههای معتبر نقاشی و گرافیک در ایران و جهان که بهصورت انفرادی یا جمعی آثار او را به نمایش گذاشتهاند عبارتاند از:
- آمریکا، کالیفرنیا، سال، ۱۳۴۹ مکان: دانشگاه برکلی
- تهران، ۱۳۵۱، گالری قندریز
- تهران، سال ۱۳۵۳، مکان: گالری زروان
- آمریکا، کالیفرنیا، سال ۱۳۵۴، مکان: دانشگاه سن خوزه
- آمریکا، کالیفرنیا، سال ۱۳۵۴، مکان: دانشگاه وست ولی ساراتگو
- آمریکا، کالیفرنیا، سال ۱۳۵۵، مکان: موزه هنر تریتون
- تهران، سال ۱۳۵۶، مکان: گالری لیتو
- تهران، سال۱۳۵۷، مکان: دانشگاه تهران
- تهران، سال۱۳۶۲، مکان: گالری سیحون
- تهران، سال۱۳۶۳، مکان: موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال۱۳۶۵، مکان: گالری سبز
- تهران، سال۱۳۶۸، مکان: گالری گلستان
- تهران، سال ۱۳۶۹، مکان: موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال ۱۳۷۰، مکان: گالری شهرداری
- تهران، سال ۱۳۷۰، مکان: اولین بی ینال نقاشان ایرانی، موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال ۱۳۷۱، مکان: موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال ۱۳۷۲، مکان: موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال ۱۳۷۶، مکان: موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال ۱۳۷۷، مکان: موزه هنرهای معاصر
- تهران، سال ۱۳۷۸، مکان: شهر روم
- تهران، سال ۱۳۷۸، مکان: گالری فرامرز
- عربستان، سال ۱۳۷۸، مکان: شهر ریاض
- تهران، سال ۱۳۷۸، مکان: گالری سعدآباد
- تهران، سال ۱۳۷۲، مکان: گالری گلستان
- تهران، سال ۱۳۷۳، مکان: گالری سیحون
- تهران، سال ۱۳۷۵، مکان: گالری بوشهری
- تهران، سال ۱۳۷۷، مکان: دانشگاه تهران
- تهران، سال 1399، مکان: گالری سهراب تهران
حراجیها:
حراج تهران، 2 تیر (1391)
حراج تهران، 7 تیر (1392)
حراج تهران، 9 خرداد (1393)
حراج تهران، 7 خرداد (1395)
حراج تهران، 22 دى (1396)
حراج تهران، 21 دى (1397)
بونامز آنلاین، 28 خرداد (1398)
حراج تهران، 26 دى (1399)