{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

به یاد هدا زرباف

دلم می‌خواهد بیشتر قصه گو باشم تا هنرمند

دلم می‌خواهد بیشتر قصه گو باشم تا هنرمند
کدخبر : 2337
خبرنگار:

هدا زرباف هنرمند جوان ایرانی در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۹۹ درگذشت. چندی پیش گالری زیر زمین دستان میزبان نمایشگاه "عزیزم من خانه‌ام" از این هنرمند بود. در بین مطالبی درباره این هنرمند به دنبال یک مصاحبه بودیم تا بیشتر با خط فکری و علاقه مندی‌هایی او آشنا شویم اما چنین مصاحبه‌ای در رسانه‌های هنری ایران پیدا نشد. هدا زرباف در سال ۲۰۱۶ مصاحبه‌ای را با مجله هنری floorrmagazine انجام داد. در این گزارش این مصاحبه را می‌خوانید.

هنرام‌روز:

 کمی درباره خودتان بگویید چه مدت است که به عنوان یک هنرمند فعالیت می‌کنید و کجا تحصیل کردید؟

من در تهران متولد و بزرگ شدم. یک ابر شهر چند لایه که همزیسیتی اضداد کنار یکدیگر را پذیرفته‌است. داشتن بسیاری از فاکتورهای یک هنرمند در جایی که من از آن می‌آیم اصلا کار سختی نیست اما این شرایط هنرمند واقعی بودن را برای شما آسان نمی‌کند.

من در سال ۲۰۰۱ تحصیل در رشته نقاشی را در دانشگاه تهران آغاز کردم. سپس در رشته انیمیشن از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی ارشد خود را گرفتم و در سال ۲۰۰۸ به کانادا مهاجرت کردم  و بعد در مقطع کارشناسی رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه وینزر کانادا فارغ التحصیل شدم.

از همان زمان به شهرهای مختلف سفر کردم تا دست به خلق اثر هنری در مکان‌ها و ذهنیت‌های مختلف بزنم. زمانی که خلاقیت کمتری داشتم کار را متوقف می‌کردم و هر زمان تحت تاثیر موضوعی قرار گرفتم با هیجان کار کردم.

من علاقه زیادی به  ترکیب و چیدمان عروسک‌های یتیم، لباس‌های بازیافتی و مانتیورهای قدیمی و صندلی‌های عتیقه دارم. خلق داستان‌های جدید از طریق متحد کردن اشیا بی جان رها شده. من به عنوان یک انسان و یک هنرمند به اشیائی علاقه مند هستم که شاعرانگی در خود دارند و به صورت تصادفی اشیائی را انتخاب می‌کنم که حکایت‌هایی از گذشته و داستان‌های عاشقانه‌ای را در خود دارند و دلم می‌خواهد بیشتر یک داستان نویس باشم تا یک هنرمند.

از زمانی که به یاد دارم مشغول ساختن و خلق کردن بودم اما از نظر حرفه‌ای حدود ۱۰ سال است که مشغول به نقاشی کردن، ساخت مجسمه و عکاسی هستم و آن‌ها را در نیویورک، تورنتو، تهران و برلین به نمایش گذاشته‌ام.

کارهای نساجی شما روی بدن متمرکز است. درباره دلیل این تمرکز و انتخابی که آثار شما را به این سمت می‌برد توضیح دهید.

تمام تجربیات و تمرینات من درباره عشق، شهوت، مالیخولیا، رشد و ... از بدن من شروع می‌شوند. حتی می‌توانم تا جایی پیش روم که بگویم هنر من در واقع شکل توسعه یافته بدن و وجود جسمی خودم است.

من به شهرهای مختلف سفر کردم و سعی کردم با وسواس اشیائی که افراد از خود باقی می‌گذارند را جمع‌آوری کنم. لباس زیرهای قدیمی، عناصر تزئینی خانه‌ها، شیشه خالی عطر و ... وحدت بخشیدن و اتصال مجدد لباس‌هایی رها شده‌ای که زمانی با بدن ما صمیمی بودند راهی برای ارتباط مجدد با گذشته، خاطرات و افرادی است که زمانی وجود داشتند و زندگی می‌کردند اما اکنون غیر مادی و غیر قابل لمس شده‌اند.

بدن زن نیز منبع مهمی برای تخیلات من است. فراتر از زیبایی که در بازنمایی آن وجود دارد جنبه نمایشی آن را دوست دارم. جنبه‌ای که آفرینش یک انسان دیگر را فراهم می‌کند.

من پیرامون مفاهیم متنوعی کار کرده ام که هویت شخصی، جنسی یا اجتماعی را به چالش می‌کشد  یا به آنها پاسخ می دهند، اما انسان به عنوان یک موضوع همچنان جذابیت ثابت من است.

متریالی که در آثارتان استفاده می‌کنید قطعاتی رنگارنگ و عمدتا بازیافتی هستند. آیا برایتان مهم است که از کجا می‌آیند و تاریخچه آن‌ها چیست؟

همانطور که پیش از این هم اشاره کردم مواد بازیافتی روند شکل گیری کار و نتیجه کارم را صمیمی می‌کند و همیشه عنصری از صمیمیت و کنجکاوی در کار من وجود دارد و خب یک پیراهن قدیمی که یک فرد ناشناس از خود باقی گذاشته بهترین رسانه برای کارم می‌شود.

کودکی من با شنیدن داستان‌ها همراه بود. داستان‌هایی درباره افراد غایب و ارواح که در روایت پدربزرگ و مادربرزگم وجود داشتند. من غالبا داستان افرادی که هرگز ملاقات نکردم را در رویاهام ادامه دادم و با آن‌ها خیال پردازی کردم. این اتفاق گرایش بزرگسالی من در خلق اثر هنری را شکل داد. تصورات من از داستان‌های انسان‌ها و تاریخچه فولکلور مکان‌هایی که به آن‌جا سفر می‌کنم تغذیه می‌کند.

لباسی قدیمی را در بازاری در شمال ایران پیدا کردم. این لباس ممکن است که ظاهری معمولی داشته باشد اما به یک شی دوست داشتنی تبدیل شد. به نوعی وجود این لباس برای من شاعرانه است و تصورات و خاطراتی از دست رفته را در خود دارد و من این شاعرانگی را تحسین می‌کنم.

دوست دارید مخاطبانتان با دیدن آثار شما چه چیزی به دست بیاورند و چه احساسی داشته باشند؟

دوست دارم بینندگان با آثارم با تمام وجود ارتباط برقرار کنند. در پس هر اثر هنری که در طول تاریخ خلق شده یک لایه از گفتمان فکری وجود دارد. اما من دوست دارم بینندگان با آثارم بدون چنین واسطه‌ای و عمیقا  ارتباط بگیرند. من اغلب از صحبت کردن و یا نوشتن درباره کارم پرهیز می‌کنم چرا که این ترجمه و توصیف ذهن مخاطب را محدود می‌کند.

مثلا یکبار پسری در مواجه من با یکی از آثارم در نمایشگاه تورنتو به من گفت اثرم او را به یاد اسباب بازی که در کودکی داشته می‌اندازد. شکل قوسی این اثر او را به یاد اسباب بازی پرنده‌اش می‌انداخت. گرچه این تعبیر یا یاد آوری از اثرم از آنچه در پی بازگو کردنش بودم فاصله داشت اما من این خوانش را دوست داشتم. از اینکه مردم آثارم را به خودشان متصل می‌کنند و با خاطرات و میل و ترس‌های خودشان به آن‌ها نگاه می‌کنند خوشحال می‌شوم.

من اغلب از شنیدن اینکه بینندگان علی رغم اینکه دوست دارند که آثارم را که شبیه به حیوانات هستند را لمس کنند اما احساس ناراحتی نیز می‌کنند خوشحال می‌شوم چرا که دوست دارم از طریق اتصال و اتحاد تقابل‌ها و احساسات متضاد چیزها را درک کنم.

چگونه برای آثارتان اسم انتخاب می‌کنید؟

بخش جالبی از خلق اثر هنری کارهایی که باید بعد از آن انجام می‌دهیم. نام گذاری روی اثر معمولا آخرین بخش است. من گاهی در روند خلق اثر به اسم آن فکر می‌کنم اما در اکثر موارد آخرین کاری است که انجام می‌دهم و همانطور که قبلا اشاره کردم شعر و داستان سرایی در این مرحله برای من الهام بخش است.

در کشوری که من بزرگ شدم استفاده از استعاره در گفتگوی روزانه مردم امری عادی است. هنگامی که از شرق با آن زبان پر استعاره‌اش به غرب نقل مکان کردم در این بخش دچار چالش شدم و سعی کردم در این باره یک نقطه معقول را پیدا کنم که با کارم نیز سازگاری داشته باشد.

انتخاب نام برای آثارم بخش دیگری از ارتباط احساسی مخاطب با اثرم است. من شیفته کلمات هستم و از ابهام و استعاره در نامگذاری آثارم استفاده می‌کنم. برخی کلمات جلوه تصویری قوی‌تری دارند و برخی از آن‌ها انتزاعی هستند. من ترکیب هر دو را برای نامگذاری آثارم دوست دارم. مشابه فرآیند و انتخابی که در روند خلق آثارم دارم.

درباره برنامه روزانه و استودیوتان به ما بگویید.

این روزها در حال نوشتن برنامه‌های خود هستم و سعی دارم که بین  کارهایم مثل خلق اثر و سایر وظایفم به عنوان یک هنرمند تعادل ایجاد کنم. استودیوی من هم در تهران و در تورنتو با خانه‌ام یکی است. استودیوی تورنتو در طبقه آخر یک خانه قدیمی به سبک معماری ویکتوریایی است که شهردار تورنتو آن را در سال ۱۸۵۰ به عنوان خانه شخصی خود ساخت. تیرهای چوبی سقف این خانه و زاویه نور که در ساعات مختلف تغییر می‌کند همراه با دیوارهای آجری و قدیمی زندگی و کار را در این مکان ارزشمند و قدیمی لذت بخش می‌کند.

همیشه دوستانم که فضایی استودیو و حرفه‌ای جدا از زندگی خود دارند را اذیت می‌کنم و می‌گویم من فضای کاری خود که تخت خوابم هم آنجاست را دوست دارم. خلق اثر هنری برای من با سایر کارهای روزمره چون پخت و پز و شستن لباس‌ها همراه است.

اخیرا چه اثری مورد توجه شما قرار گرفت؟

این روزها این روزها با رشد شبکه‌های مجازی بیش از هر زمان دیگری آثار هنرمندان دیگر را دیدم که قبلا حتی اسمشان را نشنیده بودم. هر زمان که به اینستاگرام یا پینترست سر می‌زنم کارهای هنری زیادی را می‌بینم که به صورت محلی ساخته شدند و از اینکه آنقدر که باید به آن‌ها توجه نشده تعجب می‌کنم.

سال گذشته برای نمایشگاه به نیویورک رفتم و با کار یک هنرمند کوبایی به نام السا مورا آشنا شدم که من را تحت تاثیر قرار داد. اخیر هم آثار هنرمند مقیم برلین بیرگیت دیکر را دنبال می‌کنم.

به عنوان یک هنرمند آینده خود را چگونه تصور می‌کنید. ایا برنامه جدید و مهیجی دارید که بخواهید درباره آن صحبت کنید؟

در تمام شغل‌ها همیشه امیدها و رویاها وجود دارد. برخی از آن‌ها به برنامه ریزی دقیق‌تری نسبت به بقیه احتیاج دارند. هنرمند بودن هم کار دشواری است. خط ظریفی وجود دارد که باید درک شود و فکر می‌کنم این برای هر هنرمند متفاوت است. دوست دارم به جای برنامه ریزی برای آینده بر زمان حال تمرکز داشته باشم. برای من مرز طلایی بین تکیه بر شهودم و هدایت مسیر هنری‌ام وجود دارد و باید مراقب جایی که در دنیای هنر در آن ایستادم و می‌خواهم در آن قدم بگذارم باشم. این آسان نیست اما امیدوارم در این مسیر موفق باشم. آینده هنری و تمرینات من هم در همین مسیر قرار دارد.

برای سال آینده چند نمایشگاه در تهران و آمریکا و اروپا خواهم داشت و به خاطر آن‌ها هیجان زده هستم  و در حال تحقیق و تلاش برای به حرکت درآوردن مجسمه‌های جدیدم هستم همچنین با یک دوست شیمیدان همکاری جدیدی برای ایجاد برخی از مواد جدید شکل گرفته تا قطعاتی تعاملی و بسیار جالب بسازیم.

B3DDA54D-26FF-4EE2-9B95-4A26F1A480CD

 

 

ارسال نظر:

  • پربحث ترین ها