{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

نگاهی به زندگی‌ حرفه‌ای و کاری این هنرمند

بیوگرافی احمد اسفندیاری (۱۳۰۱ – ۱۳۹۱)

بیوگرافی احمد اسفندیاری (۱۳۰۱ – ۱۳۹۱)
کدخبر : 4562
خبرنگار:

احمد اسفندیاری، سوم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۰۱ در محله فخرآباد(دروازه شمیران)، در تهران متولد شد، پدر و مادرش کرمانی اما از تباری مازندرانی و خویشاوند نیما یوشیج (علی اسفندیاری) بودند.

هنر ام‌روز: احمد اسفندیاری، سوم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۰۱ در محله فخرآباد(دروازه شمیران)، در تهران متولد شد، پدر و مادرش کرمانی اما از تباری مازندرانی و خویشاوند نیما یوشیج (علی اسفندیاری) بودند. پدر و مادر وی هر دو هنرمند بودند؛ پدرش خط خوش و صدای خوش داشت، و مادرش ویولون می‌نواخت و از شاگردان ابوالحسن صبا بود.

وی می‌گوید: «عمو و پدربزرگم، با شعران و هنرمندان زیادی دوست بودند. به‌خصوص عمویم با شهریار خیلی دوست بود. بارها شده بود که وقتی به خانه‌اش می‌رفتم، شهریار را پیش او می‌دیدم. محمدابراهیمی باستانی پاریزی و علی‌اکبر صنعتی نیز از دوستان او بودند. از چهارسالگی بود که روی تپه‌های باغ مادربزرگ در گوشه‌ای می‌نشستم و آواز می‌خواندم. به‌دلیل خجالتی بودنم نیز نمی‌توانستم بگویم که به هنر و کارهای هنری علاقه دارم. در دبستان، تمام امور خوشنویسی و نقاشی‌های مدرسه به عهده‌ی من بود. حتی در امتحانات نیز برای هم‌شاگردی‌های نقاشی می‌کشیدم.»

 

۱۳۰۸-۱۳۱۹

دوران دبستان را در مدرسه «پانزده بهمن» و دبیرستان را در مدرسه «تجارت» گذراند.

 

۱۳۲۰

پدر که اشتیاق او را به نقاشی می‌بیند، احمد را پیش آقای خردمند، یکی از شاگردان کمال‌الملک، که همراه پدر در وزارت کشاورزی بود، می‌برد. او اسفندیاری را برای ثبت‌نام به دانشکده هنرهای زیبا معرفی می‌کند، در آزمون ورودی پذیرفته می‌شود و جزو دومین گروه هنرجویان رشته نقاشی با لیلی تقی‌پور، محمود جوادی‌پور و عبدالله عامری هم‌کلاس شد. در این زمان کلاس‌های دانشکده در مسجد مروی دایر می‌شد و سال به بعد به دانشکده فنی تهران منتقل شد. ریاست دانشکده برعهده آندره گدار، باستان‌شناس و رئیس موزه ایران باستان بود و علی‌محمد حیدریان، محسن مقدم و مارت سلستین آیو که به مادام آشوب(امین‌فر) شهرت داشت، از استادان دانشکده هنرهای زیبا در این زمان بودند.

 

77pp_11624

 

۱۳۲۴

در این سال‌ها به دلیل جدایی مادر و پدرش از یکدیگر و کار پدرش در کرمان، احمد اسفندیاری در شبانه‌روزی البرز که به نام «کالج البرز» نامیده می‌شد، اقامت گزید. مدیریت و اداره این شبانه‌روزی که در سال ۱۳۱۹ از آمریکایی‌ها خریداری شده بود، از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۳ به عهده دکتر محمدعلی مجتهدی بود. روزهای جنگ و اشغال متفقین را اسفندیاری به‌خاطر دارد: «دانشکده که بودم خیلی ذوق داشتم. قلم و رنگ را برمی‌داشتم، راه می‌افتادم در بیابان‌ها. هرجا که منظره قشنگی بود. تابستان‌ها که فرصت بیشتری داشتم، هر روز وسایلم را برمی‌داشتم و در شمیران دنبال منظره قشنگ می‌گشتم و گاهی نیز این کار را ذهنی انجام می‌دادم. یعنی در ذهنم خلق می‌کردم و به وجود می‌آوردم. از پی همین تمرین‌ها، تکنیک کار و طرز تفکر را به‌دست می‌آوردم. می‌دیدم کم‌کم دارم روی چیز جالبی کار می‌کنم. چیز جالبی که خودم هم فکر نمی‌کردم. همیشه شوق کارکردن داشتم. ولع داشتم. واقعا راجع به نقاشی ولع داشتم. اگرچه سرخوردگی‌های زندگی گاهی کار آدم را بی‌رمق می‌کند.»

 

اسفندیاری در سال ۱۳۲۴، پس از دوره یادگیری‌اش در امتحان عملی دانشکده شرکت کرد و پس از ویشکایی که چند سال در مدرسه کمال‌الملک کرده بود، و در دومین سال تأسیس دانشکده به عنوان نفر دوم پذیرفته شد و پس از ورود به دانشگاه و به خاطر علاقه‌مندی به آثار هنرمندانی چون گوگن، سزان و رامبرانت سبک امپرسیونیسم را برای آثار خود انتخاب کرد. او در این سال‌ها با نقاشانی چون جلیل ضیاپور، حسین کاظمی، جواد حمیدی و منوچهر یکتایی وارد دانشکده هنرهای زیبا شده بود و زیر نظر مدرسان فرانسوی دانشکده نقاشی را ادامه داد.

 

۱۳۲۵

در این سال بزرگ‌ترین گردهمایی ادبی و هنری ایران با عنوان «نخستین کنگره نویسندگان ایران» در انجمن وکس (روابط فرهنگی ایران و شوروی) تشکیل و در کنار آن نمایشگاهی گروهی نیز برگزار شد. آثاری از احمد اسفندیاری نیز در این نمایشگاه برای تماشا قرار گرفت.

 

۱۳۲۶

دوره دانشکده را شش‌ساله به پایان رساند. به‌عنوان پروژه پایانی، تابلویی با موضوع «باشگاه افسران» نقاشی کرد.

 

۱۳۲۷

با جواد حمیدی در پاساژ گیو واقع در خیابان شاه یک آتلیه مشترک راه انداخت. در همین سال‌ها به استخدام وزارت آموزش‌وپرورش درآمد و به تدریس در دبیرستان‌های شرف و خرد پرداخت. در دبیرستان شرف در خیابان امیریه، با جلال آل‌احمد آشنا شد که در آن‌جا دبیر بود.

 

1495654285104.73

 

۱۳۲۸

در اوایل این سال در نمایشگاهی گروهی انجمن فرهنگی ایران و فرانسه(تهران) به همراه حسین کاظمی، محمود جوادی‌پور و مهدی ویشکایی شرکت کرد. در همین سال نخست نگارخانه خصوصی ایران با نام «گالری آپادانا» تأسیس شد. تا پیش‌ازاین نقاشان نوگرا مکانی برای نمایش آثارشان نداشتند.

 

۱۳۲۹

احمد اسفندیاری در این سال با هما فلاح‌بردبار ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر به نام جمیله است.

 

۱۳۳۴

در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و حدود سه سال در هنرستان‌های هنرهای زیبا به تدریس پرداخت.

 

۱۳۳۷

در اولین بی‌ینال تهران شرکت کرد. در این نمایشگاه یک نقاشی با موضوع طبیعت بی‌جان از او به نمایش درآمد، که در آن اشیا، فرم‌های ساده‌ای یافته و با خطوط رنگین دورگیری شده‌اند.

 

artwork_636607891495832833_thumb_1680_880

 

۱۳۳۹

در دومین بی‌ینال تهران حضور دارد. در این نمایشگاه نیز یک طبیعت بی‌جان از او به تماشا درمی‌آید که در آن زمان به «نقش اشیا» گفته می‌شد. بار دیگر به وزارت آموزش‌وپرورش بازگشت و در دبیرستان‌های دخترانه به تدریس نقاشی و ادبیات پرداخت.

 

۱۳۴۱

در سومین بی‌ینال تهران با اثری با عنوان «جماعت» شرکت کرد. از این زمان است که لکه رنگ‌ها در نقاشی‌های او، جای خود را به ترکیبی از خطوط ریتیمک، مواج و با لکه رنگ‌هایی نسبتا تخت می‌بخشند. حضور این خطوط فضایی پویا به آثار می‌دهند. در نمایشگاه گروهی انجمن فرهنگی ایران و آمریکا شرکت کرد.

 

۱۳۴۳

در چهارمین بی‌ینال تهران نیز اثری از او به تماشا درآمد. نمایشگاهی از آثارش در گالری صبا برگزار کرد. ترسا منتقد روزنامه و ژورنال دو تهران در آثار این نمایشگاه می‌نویسد:

«این چیزی که از نگاه به آثار احمد اسفندیاری دستگیرمان می‌شود افراط در استفاده از رنگ‌ها و حرکت‌ها و جنبش خطوطی است که در تصویر با یکدیگر را قطع می‌کنند و گاه روی هم قرار می‌گیرند؛ مانند شیب‌های یک کوه در هم می‌آمیزند و مانند راهروهایی به یکدیگر مرتبط می‌شوند. در آثار احمد اسفندیاری تجربیات بی‌رنگی کارهای موندریان را بازمی‌یابیم و گاه کارهای کوبیستی پیش از فرنان لژه به خاطرمان آورده می‌شود. در این‌جا رنگ‌های خورشیدسان و شکل‌های شخصیت‌ها، منظره تابلو را مزین می‌کنند. توجه و علاقه اسفندیاری به فضای خاص هنر ایرانی مشخص است. ظرافت نقش‌ها و جابه‌جایی آن‌ها را در سراسر زمینه نقاشی باز‌می‌یابیم. در گوشه‌ای از تابلو، نور و روشنایی فوران می‌کند و اینجاست که احساس می‌کنیم هنرمند خود را کمی پیدا کرده است.»

 

۱۳۴۵

در پنجمین و آخرین دوره بی‌ینال تهران که به‌صورت «منطقه‌ای» با شرکت کشورهای پاکستان و ترکیه برگزار می‌شود، شرکت دارد. کارهای این دوره تداعی‌گر فرش‌ها، کاشی‌کاری‌ها و معرق‌های ایرانی است. بی‌آن‌که به طور مستقیم اشاره‌ای به آن‌ها شده باشد.

 

۱۳۴۸

در نمایشگاه گروهی در کاخ مرکزی جوانان آثارش به تماشا درمی‌آید. در بروشور این نمایشگاه آمده است:

«این نمایشگاه به‌منظور شناسایی هرچه بیشتر تحول فعالیت‌های هنری جوانان ترتیب داده شده و شامل کارهای منتخبی است که از تهران و شهرستان‌ها گرد‌آوری شده است [...]»

 

۱۳۵۳

در «نخستین نمایشگاه هنری بین‌المللی تهران» که در محل مرکز نمایشگاه‌های بین‌المللی ایران برگزار شد، شرکت داشت.

 

۱۳۵۴

آثاری از احمد اسفندیاری در نمایشگاه گروهی «هنر معاصر ایران، از آغاز تا امروز» در انجمن ایران و آمریکا به نمایش درآمد. در این سال از وزارت آموزش‌وپرورش بازنشسته شد و در دانشسرای عالی به طراحی تصاویر گیاهی مشغول شد.

 

احمد-اسفندیاری

 

unnamed

 

۱۳۵۶

از دانشسرای عالی نیز بیرون آمد و در سال‌های بعد به هیچ‌کار اداری نپرداخت و کاملا وقت خود را صرف نقاشی کرد.

 

۱۳۵۷

در مهرماه این سال در نمایشگاهی گروهی در خانه آفتاب شرکت کرد. هم‌زمان با انقلاب اسلامی به نقاشی ادامه داد اما تا چندی بعد آثارش را به نمایش نگذاشت. با فعالیت دوباره موزه هنرهای معاصر، مراکز هنری و گالری‌ها در نمایشگاه‌های گروهی متعددی شرکت کرد. تا زمان حال تقریبا در هر رویداد هنری آثار اسفندیاری نیز به تماشا درآمده است.

 

21_g1975.6-esfandiari_-ahmad

 

1495654285photo2016-03-1015-11-56

 

149565428549.5x59.5

 

Ahmad_Esfandiari_05

 

ahmad-esfandiari-5

 

۱۳۶۶

در نمایشگاه گروهی موزه هنرهای معاصر تهران شرکت کرد.

 

۱۳۶۷

نمایشگاه «آثار هنرهای تجسمی کشور» به مناسبت بزرگ‌داشت دهمین سالگرد انقلاب اسلامی در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد که آثاری از احمد اسفندیاری نیز در آن به تماشا درآمد.

 

۱۳۶۹

در نمایشگاه گروهی موزه هنرهای معاصر به نفع زلزله‌زدگان استان‌های گیلان و زنجان آثاری از اسفندیاری نیز به نمایش درآمد.

 

۱۳۷۲

در دومین نمایشگاه دوسالانه نقاشی ایران اثری از او به تماشا درآمد.

 

۱۳۷۴

در نمایشگاه گروهی گالری کیهان شرکت داشت.

 

۱۳۷۵

بعد از چندین سال بار دیگر نمایشگاه انفرادی از آثار احمد اسفندیاری در نگارخانه بامداد برپا شد. در نمایشگاه گروهی به همراه منصوره حسینی در نگارخانه دریابیگی شرکت کرد.

 

۱۳۷۶

در این سال نمایشگاهی از آثارش در نگارخانه برگ برپا شد. سیاووش صبا، هنرشناس درباره این نمایشگاه نوشت:

«تابلوهای این نمایشگاه با وجودی که تاریخش از پنجاه سال پیش تا به امروز ثبت شده، چون کمتر به‌نمایش‌درآمده و در مکتب‌ها و سبک‌های مختلفی رقم خورده، جلوه خاص خود را داشته و موافق طبایع دلنشین است ... نقاشی‌های اسفندیاری را به چند مرحله و سبک می‌توان تقسیم کرد. در آغاز کار، او به سوی امپرسیونیسم روی آورده و برای بعدنمایی چندان اهمیتی قایل نیست. اندام انسان‌ها و اشیا و حتی درختان را ساده کرده و در عوض به رنگ ژرداخته، در عین حال رنگ‌ها چندان شفاف و درخشنده نیستند، در نتیجه سازگاری ملایمی در میان آن‌ها حکم‌فرماست که از دیدن آن، منظره‌های طبیعی ژل سزان نابغخ فرانسوی به خاطر بیننده می‌آید. دو تابلوی گل و گلدان (طبیعت بی‌جان) به نقش درآمده که به راستی نمایانگر چیره‌دستی استاد در طراحی و حسن انتخاب رنگ است. در مرحله بعد نگارگر ما سبک خاصی را دنبال کرده و با به‌کاربردن خطوطی رنگین و محکم کناره‌نما اشیا و فیگورها را طراحی نموده و به‌موازات طراح‌ها خطوط دیگری آفریده و حتی سطح منفی یعنی زمینه تابلو را به همین روال پر نموده است. [...]»

 

 

artwork_636607889858995006_thumb_1680_880

 

 

جواد مجابی در معرفی احمد اسفندیاری می‌نویسد:

«وی هم‌دوره عامری و نقاش باقریحه‌ای است که مشغله‌های گوناگونش چون تعلیم هنر و آموزش، همواره سدی شده تا یکی از بهترین نقاشان ما را از پرداختن حرفه‌ای به کار نقاشی بازدارد. او از آغاز با دریافت غریزی هندسه ایرانی ملهم از میراث کهن، پایه‌ای استوار برای معماری هنر خود یافت. در بی‌ینال‌ها خوش می‌درخشد، در بی‌ینال سوم، او تابلوی رنگ‌روغنی را از رده سبز آبی‌هایش عرضه می‌کند. مجموعه این سبزآبی‌ها که ملهم از کاشی‌های معرق و نقش پارچه است دوره مهم کارهای او را تشکیل می‌دهد. در این کمپوزیسیون‌ها به ترکیب سطح‌های کوچک هم‌رنگ کنار هم رسیده بود که از هارمونی موسیقایی رنگ‌های هم‌طیف و ایجاد شکل‌های تجریدی ریتمیک، فضای شاد و سیالی ساخته بود که هم‌چون کارهای ماتیس سهل و ممتنع می‌نمود. بی‌آنکه از نحوه استفاده ماتیس از ترکیب‌بندی ساختاری و رنگی مینیاتورهای ایرانی آگاه باشد از سر قریحه‌ای خلاق، ترکیب‌بندی کارها و نوع رنگ‌آمیزی آثار خود را چنان پیش می‌برد که با بهترین تجربه‌های هنری قدمای ما در عرصه مینیاتور پهلو می‌زند. در واقع روح مینیاتور را در کارهای اسفندیاری متموج می‌یابیم و پیوند نهانی و ریشگی او را با هنری ملی و حافظه‌ی جمعی مردمش باز می‌شناسیم. با گذر از این فضای ایرانی او در بی‌ینال پنجم او کار خود را در کمپوزیسیون رویایی‌اش مطرح می‌کند. در این مجموعه که بیشتر رنگ‌های گرم سوخته در آن دیده می‌شود بازهم تکنیک مقرنس و معرق را می‌بینیم که این بار رد پای سنتی‌اش را محو کرده و پرده‌ها و جلوگاه آبستره محض شده است که در مرز یک تجربه بومی-جهانی ایستاده است: منحنی‌های کوچک، سلول‌های رشد یابنده تابلو را می‌سازد که درون زاویه‌های مثلث، اقطاع یک دایره یا بیضی یا دایره محو را ترسیم می‌کند و مجموعه‌‌ای از این مثلث‌ها در منحنی فراگیرنده محاط می‌شود که به‌نظر می‌رسد خود این دوایر و بیضی‌ها در منحنی بزرگ‌تر، جزئی از یک ساخت هندسی فراگیر است که بازی خطوط تیز و منحنی را در سایه‌روشن‌های فضای رنگین تا بی‌نهایت تکرار می‌کنند.»

 

artwork_636607891904906344_thumb_1680_880

 

۱۳۷۸

نمایشگاهی از آثار اسفندیاری در نگارخانه فرشته برگزار شد. آیدین آغداشلو، نقاش و هنرشناس به مناسبت این نمایشگاه می‌نویسد:

«استاد احمد اسفندیاری، از پیش‌کسوتان مدرنیسم ایران و از نسل نقاشانی است که در دهه بیست، بار سنگین تغییر قالب‌های بیانی فرسوده گذشته را بر دوش داشته و توانسته است آن را به مقصدی امن و مطمئن برساند. او و هم‌نسلانش، بی‌هیچ مزد و منتی، و بی‌هیچ پشتوانه‌ای از مخاطبینی که بتوانند گوشه‌ای از این بار را بگیرند، دیدگاهی تازه را بنیان گذاشتند که در طول مدتی بیش از شصت سال توانست تکیه‌گاهی باشد برای چند نسل از هنرمندان کوشا و بااستعداد. [...].»

 

EsfPai5570

 

۱۳۷۹

در پنجمین نمایشگاه دوسالانه نقاشی معاصر ایران در موزه هنرهای معاصر تهران شرکت داشت.

 

unnamed (5)

 

۱۳۸۰

نمایشگاه آثار اسفندیاری با عنوان «مروری بر آثار» در نگارخانه نیازی برپا شد. در بروشور این نمایشگاه آمده است:

«تراوشات هنری استاد اسفندیاری در دستان وی خلاصه شده و با خلاقیت آثار بی‌نظیرش در وجود هر هنرشناسی هیجانی فوق‌العاده به وجود می‌آورد. رنگ‌های خلاصه شده در تونالیته آبی و سبز از ابتکارات این هنرمند است که کیفیت خاصی به آثارش می‌‌بخشد.»

 

۱۳۸۱

بار دیگر نمایشگاهی از آثارش در گالری هفت ثمر برگزار شد.

 

احمد اسفندیاری در جایی به نامه‌ای که از چند استاد فرانسوی در اوایل دهه ۳۰ به دستش رسیده بود اشاره کرده و گفته است: "در پاریس وقتی کارهای من را دیده بودند تعجب کردند و برای من نوشتند که کار‌هایم کمی شبیه ماتیس یا موندریان است بدون هیچ تقلیدی. آن‌ها برای من نوشته بودند که من برای خودم کسی و آدمی هستم."

اسفندیاری علاقه خاصی به نقاشی از طبیعت دارد. در سبک اسفندیاری، رنگ‌های سرد به ویژه رنگ آبی بسیار به کار می‌رود، چنان‌که از او به «نقاش آبی‌ها» یاد شده‌است. او از خطوط برای دورگیری یا نمایش اشیا استفاده می‌کند و از قدرت‌نمایی تکنیکی پرهیز میکند. حمید شاه‌آبادی، معاون هنری وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در زمان خاکسپاری اسفندیاری از او به عنوان کسی که «گامی نو در عرصه هنرهای تجسمی برداشت» یادآوری کرد و گفت اسفندیاری در عرصه نوگرایی با حفظ اصالت‌ها حرکت می‌کرد. احمد اسفندیاری در جایی به نامه‌ای که از چند استاد فرانسوی در اوایل دهه ۳۰ به دستش رسیده بود اشاره کرده و گفته‌است: «در پاریس وقتی کارهای من را دیده بودند تعجب کردند و برای من نوشتند که کارهایم کمی شبیه ماتیس یا موندریان است بدون هیچ تقلیدی. آن‌ها برای من نوشته بودند که من برای خودم کسی و آدمی هستم.»

اما اولین حضور جدی او در یک رویداد هنری، حضور در نمایشگاه هنرهای زیبای تهران در سال ۱۳۲۵ بود. در سال ۱۳۲۶ که دوران تحصیلش در دانشکده به اتمام می‌رسد، به‌عنوان پروژه پایانی، تابلویی با موضوع «باشگاه افسران» را ترسیم می‌کند. در اوایل سال ۱۳۲۸ در نمایشگاه گروهی انجمن فرهنگی ایران و فرانسه به همراه حسین کاظمی، محمود جوادی پور و مهدی ویشکایی شرکت کرده و در پایه‌گذاری گالری آپادانا (نخستین گالری خصوصی ایران) همکاری می‌کند. فعالیت دیگر او در این زمینه، حضور در اولین بی‌ینال تهران بود که در سال ۱۳۳۷ برگزار شد در این بیینال از او طبیعت بی‌جانی دیده شد که در آن اشیا، فرم‌های ساده‌ای یافته و با خطوط رنگین دورگیری شده‌اند. از اواخر سال‌های ۳۰ در بی‌ینال‌های دوم و سوم در سال‌های ۱۳۳۹ و ۱۳۴۱، لکه رنگ‌ها جای خود را به ترکیبی از خطوط ریتمیک، مواج یا لکه رنگ‌هایی نسبتاً تخت می‌دهد و حضور این خطوط در آثارش، فضایی پویا به هنرش می‌بخشند. اما تغییر و جهش کارهای اسفندیاری را در بی‌ینال چهارم در سال ۱۳۴۳ می‌بینیم. خطوط ریتمیک این‌بار ساختاری هندسه‌گون یافته و با نظم دقیق‌تری کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. پرسپکتیو خطی حذف شده و اشیا و آدم‌ها به نهایت ساده می‌شوند، تا به‌صورت مجموعه‌ای از خطوط و سطوح رنگین، هارمونی بدیعی را شکل بخشند.

 

آثار او در سال ۱۳۴۵، به‌طرزی مبهم و غیرمستقیم تداعی‌گر فرش‌ها و کاشی‌کاری‌ها و معرق‌های ایرانی می‌شود. او گاهی سرتاسر بوم خود را با خطوطی مستقیم و مورب به چند بخش تقسیم می‌کند تا بدین طریق فضایی چندبخشی ایجاد کند. در بی‌ینال پنجم با استفاده از فوتک، رنگ‌های تیره‌ای را به‌صورت خطوط مستقیم، مورب و متقاطعی روی تابلوهای خود می‌کشید که گاه مانند سایه‌های درهمی می‌شد که روی تابلو و یا در آن گسترده شده بودند.

او در این باره گفته است: "من و هم‌دوره‌هایم خیلی کار کردیم برای معرفی هنر و البته پیش هم رفتیم، خود من درست در زمانی که اصلا کسی نمی‌دانست هنر آبستره چیست به این شیوه کار می‌کردم، رنگ‌وروغن را رقیق می‌کردم و بعد با دهان فوت می‌کردم و از این راه برای خلق تابلو‌هایم استفاده می‌کردم. آن موقع نه ایربراش در کار بود و نه کسی از این کار‌ها می‌کرد."

 

unnamed (1)

 

اسفندیاری در بخش دیگری از تجربه‌های خود به استفاده از شکل‌های تصادفی می‌پردازد که از گذاشتن مقوا بر رنگ‌های ریخته شده روی پالت حاصل می‌آید. او بعدازاین عمل شکل‌های تصادفی را به نفع ذهنیت خود تغییر می‌داد.

رنگ‌گذاری‌های احمد اسفندیاری به‌صورت پرحجم و با استفاده از کاردک، شیوه‌ای بود که او در اواخر دهۀ چهل تجربه کرد. بیشترین موضوعی که با این تکنیک از خود برجای گذاشته است طبیعت بی‌جان و منظره است. با وقوع انقلاب و بعد از آن سال‌های جنگ، احمد اسفندیاری کمتر به کار می‌پردازد.

در این باره او گفته است: "من بعد از انقلاب نمی‌دانستم که وضع نقاشی چه خواهد شد؟ گیج و خسته و دل‌زده بودم و کارهایی را شروع کردم که از نوع دیگر بود. می‌دیدم آن حجم کاری را که کرده بودم نه موردتوجه خواص و منتقدان قرار گرفته و نه عموم از آن استقبالی کرده‌اند. درست است که همیشه برای دلم کارکرده‌ام و به بازار بی‌توجه بوده‌ام، اما گاهی تردید‌‌های کشنده‌ای به سراغ آدم می‌آیند، بااین‌همه باید بگویم که ذهن من طوری است که نمی‌تواند آرام بماند، دائما فعال است. من از یک روش که خسته می‌شدم، می‌رفتم سراغ روش دیگر."

اگرچه پس از انقلاب وقفه‌ای در کارهای هنری اسفندیاری به وجود آمد، اما او روحیه خود را بازیافت و شیوه‌های مختلفی از هنر نقاشی را تجربه کرد. نقاشی‌کردن او مجددا از سال‌های پایانی جنگ، شتاب می‌گیرد و تا سال‌های اخیر نیز ادامه می‌یابد. در این سال‌ها اسفندیاری نقبی می‌زند بر شیوه‌هایی که سال‌های گذشته که در اواخر سال‌های 30 و در سال‌های 40 تجربه کرده بود.

 

unnamed (2)

 

در نهایت باید اذعان داشت که کارهای او برداشتی از چند سبک مختلف است، اما حاصل از تفکر خاصش است. او در این باره می‌گوید: «ابتدا کارم طبیعت‌سازی بود و سبکی را که در زمان دانشجویی‌ام کار می‌کردم امپرسیونیسم بود بسیاری از هنرمندان، آثار مرا شبیه آثار سزان، نقاش فرانسوی می‌دانستند بعد تصمیم گرفتم که تقلید نکنم. بیست سال پیش زمانی که هنرمندان خارجی آثار مرا می‌دیدند هرگز باور نمی‌کردند که در ایران نقاشان بزرگی هستند که می‌توانند کارهای ارزنده‌ای به نمایش بگذارند مدتی امپرسیونیسم کار می‌کردم بدون اینکه چیزی از آبستره بدانم، در آن سبک شروع به کار کردم من در طول این مدت، کارهایی انجام دادم که بسیاری از هنرمندان نکردند ابتدا رئالیسم کار می‌کردم الان من آبستره و به‌طورکلی انتزاعی کار می‌کنم این کار فرم خاص خودش را دارد و سبک کارم درواقع مخصوص خودم است. کارهای من برداشتی از چند سبک است و می‌توانم بگویم نوع تفکر خاص من است یک هنرمند نقاش باید چند سال کار بکند تا طراحی را یاد بگیرد او در واقع با چند سال کار کردن تبدیل به یک نقاش می‌شود مسلماً کاری که ارائه می‌دهم از نوع تفکر خاص خودم است و هیچ‌گونه کپی‌برداری نمی‌کنم و قاطعانه با چنین روشی مخالفم.»

 

unnamed (3)

 

اما اولین حضور جدی او در یک رویداد هنری، حضور در نمایشگاه هنرهای زیبای تهران در سال ۱۳۲۵ بود. در سال ۱۳۲۶ که دوران تحصیلش در دانشکده به اتمام می‌رسد، به‌عنوان پروژۀ پایانی، تابلویی با موضوع "باشگاه افسران" را ترسیم می‌کند. در اوایل سال ۱۳۲۸ در نمایشگاه گروهی انجمن فرهنگی ایران و فرانسه به همراه حسین کاظمی، محمود جوادی‌پور و مهدی ویشکایی شرکت کرده و در پایه‌گذاری گالری آپادانا (نخستین گالری خصوصی ایران) همکاری می‌کند. فعالیت دیگر او در این زمینه، حضور در اولین بی‌ینال تهران بود که در سال ۱۳۳۷ برگزار شد در این بی‌ینال از او طبیعت بی‌جانی دیده شد که در آن اشیا، فرم‌های ساده‌ای یافته و با خطوط رنگین دورگیری شده‌اند. از اواخر سال‌‌های ۳۰ در بی‌ینال‌های دوم و سوم در سال‌های ۱۳۳۹ و ۱۳۴۱، لکه رنگ‌ها جای خود را به ترکیبی از خطوط ریتمیک، مواج و یا لکه رنگ‌هایی نسبتاً تخت می‌دهد و حضور این خطوط در آثارش، فضایی پویا به هنرش می‌بخشند. اما تغییر و جهش کارهای اسفندیاری را در بی‌ینال چهارم در سال ۱۳۴۳ می‌بینیم. خطوط ریتمیک این‌بار ساختاری هندسه‌گون یافته و با نظم دقیق‌تری کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. پرسپکتیو خطی حذف شده و اشیا و آدم‌ها به نهایت ساده می‌شوند، تا به‌صورت مجموعه‌ای از خطوط و سطوح رنگین، هارمونی بدیعی را شکل بخشند.

 

unnamed (4)

 

محمود رحمانی مستندساز شناخته شده ایرانی فیلمی با نام آبی ملحوظ از زندگی و آثار اسفندیاری را آغاز کرده بود که با مرگ اسفندیاری در ۲۹ اسفند سال ۱۳۹۰، نیمه‌تمام مانده است.

 

مستندی درباره احمد اسفندیاری، به کارگردانی و ساخت فریور حمزه‌ای (1999)

 

حراجی‌ها:

حراج تهران، 7 تیر (1392)

حراج تهران، 9 خرداد (1393)

حراج تهران، 7 خرداد (1395)

حراج تهران، 7 خرداد (1395)

حراج تهران، 16 تیر (1396)

حراج تهران، 16 تیر (1396)

حراج تهران، 8 تیر (1397)

حراج تهران، 14 تیر (1398)

حراج تهران، 14 تیر (1398)

حراج تهران، 29 دی (1398)

 

موزه‌ها:

آثار احمد اسفندیاری در موزه‌ها و مجموعه‌های زیر نگهداری می‌شود:

موزه هنرهای معاصر تهران، بنیاد بی اند بی گری (آمریکا) و موزه هنرهای تجسمی بانک پاسارگاد.

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها