هنر به مثابه نجاتبخشی!
بیشک مهمترین و تاثیرگذارترین هنرمند آوانگارد اروپا در نیمه دوم قرن بیستم، چهره کاریزماتیک هنر معاصر آلمان ''جوزف بویز'' است. او در چیدمانها و اجراهای خود جدیترین نگرانی حیات امروز انسان یعنی تخریب فزاینده محیط زیست را در ترکیب غریبی از حقیقت و افسانه بیان میدارد. چیدمان ''بسته'' که بیش از هر اثر دیگری بیانگر جوهر تفکر هنری اوست، تصویری اسطورهای از مفهوم هنر برای نجات و شفابخشی اجتماعی را به نمایش میگذارد. این اثر متشکل از ۲۰ سورتمه چوبی است حامل وسائلی که بویز آنها را ضروریات نمادین بقاء در مواجه با فاجعه طبیعی قلمداد میکند: یک پتوی نمدی، یک تکه پی یا چربی حیوانی و یک چراغ قوه که بهترتیب برای گرم شدن، تغذیه و جهتیابی استفاده میشوند. سورتمهها در ۳ردیف از درب عقب یک فولکس مینیبوس به بیرون جهیده و در جهت عکس آن بسان رژه نظامی به پیش میروند، درحالیکه سورتمه نخست متمایز از بقیه نقش رهبریگونه دارد.
به گزارش هنر امروز، خوانش اثر به روایت شبهافسانهای هنرمند از حادثه سقوط هواپیمای نظامی او در کریمه شوروی در خلال جنگ جهانی بازمیگردد. خلبان در این حادثه کشته شد و او که کمک خلبان بود، در اثر ضربه شدید به کما رفت، لیکن توسط بومیان تاتار نجات داده شد. آنها به روش سنتی خود بدن بویز را آغشته به چربی کرده و در طاقه نمد پیچاندند تا از سرمای سوزان مصون مانده، بهتدریج بههوش آمده و مداوا گردد. این داستان که صحت آن همیشه محل تردید بوده، منشاء تولد شخصیت هنری او به عنوان یک شمن یا مرشد بود که وی آن را مترادف با هنرمند در مقام منجی میپنداشت. در قلب این ماجرای مرگ و تناسخ، موادی بدوی، همچون نمد و چربی، هستند که توسط جنگلنشینان تاتارستان برای شفابخشی وی بهکار گرفته شد و بعدها اهمیت نمادینی در کارهای وی یافتند.
باوجود ابهام پایانناپذیر اثر، تاحدی میتوان به لایههای پیچیده معانی و اشارات آن دست یافت. صرفنظر از خوشبینی محسوس در مفهوم گسیل شدن برای نجات، ذات اثر به وقوع فاجعه اشاره دارد و بازگشت به طبیعتگرایی و بدویت از دست رفته که راه مقابله با آن است. ماهیت این فاجعه روشن نیست و چیدمان تنها برآن است تا هنر را نجاتبخش معرفی کند. سورتمهها مشابه دسته سگها در برفهای قطبی، حالتی تهاجمی داشته و به لشگر امدادرسانان مجهز شباهت دارند. آنها پس از خارج شدن از فولکس به سوی دیگری روانه هستند. این سوی دیگر در زبان استعاری بویز، طبیعتگرایی است؛ دربرابر صنعتی شدن که فولکس نماد قدیمی و مشهور آن است. جدا شدن از ماشین و گسیل برای نجات، در پسزمینه تاریخی چیدمان در سال ۱۹۶۹ کنایههای سیاسی آن را آشکار میسازد؛ ازجمله موضع آن دربرابر اشغال ویتنام توسط ارتش امریکا، سرکوب کارگران اعتصابی در میلان، تجاوز ارتش سرخ به پراگ و تهاجم پلیس علیه دانشجویان در پاریس. چیدمان ''بسته'' نمونهای پیشگام در ژانر هنر مفهومی سیاسی است که بارها در اروپا و امریکا به نمایش درآمده است.
منبع: کانال تلگرامی علیرضا سمیع آذر