{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

نقد، تحلیل و بررسی فیلم" بیسکویت سبز" ریچارد فلیشر

نقد، تحلیل و بررسی فیلم" بیسکویت سبز" ریچارد فلیشر
کدخبر : 16164

بیسکویت سبز (به انگلیسی: Soylent Green) فیلمی ۹۷ دقیقه‌ای به کارگردانی ریچارد فلایشر با بازی چارلتون هستون، لی تیلور-یانگ، چاک کانرس و ادوارد جی. رابینسون است.

به گزارش هنر ام‌روز، فیلم سینمایی بیسکویت سبز

 Soylent green 

محصول آمریکا–سال 1973

کارگردان :ریچارد فلیشر

بابازی درخشان :چارلتون هستون بازیگر فیلم های ده فرمان _بن هور _ال سید و...

خلاصه داستان : 

فیلم سینمایی بیسکویت سبز، تصویری خوفناک از آینده آمریکا، حاکمیت فساد و اختلاف طبقاتی در این کشوروپیام سیاسی را در قالب علمی – تخیلی به نمایش می‌گذارد.

در سال 2022 جمعیت شهر نیویورک به 40 میلیون رسیده است وشهر با کمبود مواد غذایی روبرو شده.

 منبع تغذیه وغذای اصلی مردم از طریق کمپانی بزرگ سویلنت تأمین می‌شود.

 مواد غذایی که از پلانکتون ها( آغازیان و جلبکهای شناور درون اقیانوس) تهیه می شوند و نام این فرآورده بیسکویت سبز است.

این بیسکویت کم حجم، پروتئینی و ارزونه. اما حقیقتی پشت این ماجرا مخفی است که…

در این اثنا ویلیام سیمونسون دفتردار کارخانه سویلنت یکی از مدیران کمپانی سویلنت که مخالف فساد اداری و زدوبند با فرماندار بوده در این ماجرا بقتل می رسد.

کاراگاه تورن مامور تحقیق قتل وی میشود. وبا همکاری پیرمردی دفتردار بنام «سول» بر روی این مسأله جنایی تحقیق می‌کند......

 

سکانس ابتدایی فیلم بیسکویت سبز

 

برای استراتژیست هایی که در سطح کلان و برای یک سرزمین و حتی فراتر از آن به طراحی نقشه راه مشغول هستند، بد بینی فقط یک ابزار نیست بلکه حکم بیمه را دارد.

تا سال٢٠٢٢ چیزی نمانده اما آینده ای که نیم قرن پیش توسط این فیلم ترسیم شده بود، در حال حاضر خیلی منطقی به نظر نمی رسد و ای بسا هشدارهایی از همین جنس مانع تحقق کابوس هایی اینچنینی شد.

این فیلم بر اساس یک فرضیه معروف ساخته شده است که بیان می کند توسعه منابع و زیر ساخت ها، به صورت تساعد حسابی رشد می کند و توسعه نیازها به شکل تصاعد هندسی به عبارت ساده تر می شود اینطور مطرح کرد که در یک بازه زمانی مشخص، یک کارخانه تبدیل می شود به دو کارخانه و دو کارخانه به سه کارخانه و... در همین مدت نیاز به غذا از یک واحد تبدیل می شود به دو واحد و از دو واحد تبدیل می شود به چهار و از چهار تبدیل می شود به شانزده و... 

به این ترتیب در ابتدای بازه زمانی مفروض، یک واحد کارخانه وجود داشت و یک واحد نیاز به غذا اما در پایان بازه مورد نظر سه کارخانه وجود دارد و شانزده واحد نیاز به غذا در ابتدای این بازه زمانی همه چیز عادیست اما در پایان همین دوره، وضعیت فاجعه بار است.

بحران تمدن

تدوین یک مجموعه عکس در ابتدای فیلم، پیام آن را به شکلی موجز و فشرده به تماشاگر منتقل می‌کند. 

در این عکسها شاهد سیر تاریخی پیشرفت و صنعتی شدن آمریکا هستیم که اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و پس از حدود یک قرن، منجر به فاجعه زیست محیطی و رشد سرطانی شهرها گردید. فیلم پیش‌بینی می‌کند که با ادامه این روند، تا دو دهه دیگر، مهمترین شهر آمریکا یعنی نیویورک تبدیل به جهنمی از مردم گرسنه و بی خانمان خواهد شد که در غباری از هوای آلوده، گم شده‌اند و وقت خود را در صفهای طولانی و آشوبهای خونین بر سر غذا می‌گذرانند.

غذایی که به آنها داده می‌شود از منشأ مشکوک و با کنترل دولت و کمپانی‌ها بدست آمده و توزیع می‌گردد. 

خوراکی که سالها قبل، در دسترس همه بوده و اکنون تبدیل به آرزویی دست نیافتنی شده است. پیرمرد، نماینده نسل قدیم است که لذّت زندگی در طبیعت سالم و بهره بردن از آن را چشیده است و بنابراین مرشد کارآگاه همکارش است که هیچ تصوری از آن زندگی طبیعی ندارد.

بشر به سوی نابودی

بسیاری از فیلمهای علمی – تخیلی که آینده جهان را ترسیم می‌کنند، نگاهی بدبینانه و هراس انگیز دارند. 

این آثار هشدار می‌دهند که بشریت در حال نابود کردن تدریجی خویش و محیط زیست خود است.و همان‌طور که در این فیلم شاهد هستیم هیچ راه برگشتی پس از این نابودی وجود ندارد.

 

 

سکانسی از فیلم بیسکویت سبز

 

بحران افزایش جمعیت

بحران افزایش جمعیت تنها یکی از تبعات عادی انقلاب صنعتی محسوب می شود که به موجب آن بشر تلاش کرد تا زیستگاه های جدیدی ایجاد کند اما زمین محدود است و پس از قاره بکر آمریکا، قاره دیگری باقی نمانده بود که کریستف کلمب دیگری به جستجویش برود.

از این رو افزایش جمعیت منجر به مازاد تقاضا برای مایحتاج زندگی شد این مازاد تقاضا در کشور های پایین دست مرتبط با نیازهای فیزیولوژیک بود و در جوامع مترقی بیشتر در حوزه نیازهای لایه های بالاتر.

بحران کمبود مواد غذایی اگر چه در شهر نیویورک مبالغه آمیز است اما در نقاطی از زمین هستند کسانی که از گرسنگی واقعی رنج می برند و دست بر قضا جمعیت کمی نیستند جمعیتی که بیشتر در آفریقا و خاور میانه متمرکز هستند که علاوه بر بحران مواد غذایی همراه از عدم امنیت نیز رنج می برند و جالب اینکه بیشترین اختلاف طبقاتی نیز مختص به همین جمعیت است.

در سکانس میبینیم غذاهای طبیعی آنقدر کمیاب هستند که وقتی کارآگاه تورن، در خانه مجلّل مقتول، مقداری از آنها را می‌یابد، پاکت خود را با آنها پر می‌کند و نزد همکارش می‌برد تا ضیافتی عجیب با این چند قلم خوراک براه اندازند، خوراکی که سالها قبل، در دسترس همه بوده و اکنون تبدیل به آرزویی دست نیافتنی شده است.

 

سکانسی از فیلم بیسکویت سبز

 

ازدحام.

ازدحام ناشی از افزایش جمعیت فقط در مسئله مازاد تقاضای مواد غذایی خلاصه نمی شود بلکه این ازدحام تمام لایه های نیاز را تحت تأثیر قرار می دهد.

افزایش بی رویه جمعیت در حیطه نیاز امنیت نیز آثار دردناکی دارد که تبعات آن بیشتر طبقات آسیب پذیر جامعه را نشانه می رود. 

وقتی جمعیت بیش از حد ظرفیت جامعه باشد بدون تردید امنیتی که حاکمیت وظیفه تأمینش را دارد، به شکل مطلوبی حادث نمی شود چرا که ظرفیت حاکمیت برای ایجاد امنیت نیز محدود است و حاکمیت ناچار است نیازها را اولویت بندی کند.

 برای شیوه اولویت بندی تأمین نیازهای امنیتی جامعه، حکومت های مختلف الگوهای مختلفی را به کار می گیرند اما صرف نظر از نوع حاکمیت و شیوه اولویت بندی، دو اصل همواره در اولویت بندی ثابت است :

اول اینکه هیچ حاکمیتی بقاء خود را فدای هیچ نیاز امنیتی دیگری نمی کند . 

دوم اینکه نیازهای امنیتی طبقات فرودست جامعه زودتر از نیازهای امنیتی دیگر فاکتور گرفته می شود.

 

 

سکانسی از فیلم بیسکویت سبز

 

ازدحام و معضلات قضایی

ازدحام ناشی از افزایش جمعیت علاوه بر ایجاد مشکلات غذایی در جامعه، معضلات قضایی نیز ایجاد می کند.

 در هر اجتماع انسانی به طور طبیعی ظرفیت های مشخصی برای دادرسی های حقوقی وجود دارد و محکمه های دادرسی به سادگی و به سرعت قابل توسعه نیستند از این رو دادگاه ها همواره با صفوف طولانی پرونده های قضایی درگیر هستند که این امر خود منجر به کاهش شدید کیفیت اجرای آیین دادرسی شده و نهایتاً روح قانون به شدت خدشه دار می شود.

فرآیند دادرسی مانند فرایند تولید محصولات مصرفی نیست که به سرعت قابل توسعه باشد بلکه موضوعی بسیار حساس، در معرض فساد و مخاطره آمیز است و هیچ حاکمیتی نمی تواند بلافاصله تصمیم به توسعه زیرساخت های قضایی بگیرد و برای اجرای تصمیم دست به کار شود.

 در چنین شرایطی نباید از حاکمیت توقع داشت که از قانون صیانت کند یا در بهبود آن به نحو مؤثری کوشا باشد چرا که اساساً توسعه زیرساخت های قضایی در شرایط ازدحام ناشی از افزایش جمعیت  غیرممکن است.

 

 

سکانسی از فیلم بیسکویت سبز

 

زیستگاه انسان

بشر مانند بسیاری از جانوران برای ادامه حیات خود به قلمرو نیاز دارد و برای کسب این قلمرو در زیستگاه خود با هم نوعانش درگیر است. 

طبیعی است که در شرایط افزایش بیش از حد جمعیت، هزینه به دست آوردن قلمرو، ولو به اندازه یک اتاق کوچک، بسیار زیاد است که این مسئله باعث دست اندازی بی رویه بشر به زیستگاه و شخصی سازی آن خواهد شد و نتیجه ای جز تخریب غیر قابل بازگشت محیط زیست نخواهد داشت از طرف دیگر ازدحام شدید انسان ها در مکان های عمومی، آن هم در حالی که نیازهای اولیه و زیستی آنها بر زمین مانده است، منجر به شورش های بی هدف و آشوب های پراکنده ای می شود که نفس حاکمیت را می گیرد و انرژی زمان زیادی از بدنه اجرایی حاکمیت را به خود اختصاص می دهد تا دیگر برنامه های استراتژیک و نقشه های راه و دیدگاه های توسعه جز یک شوخی بی مزه چیز دیگری نباشد.

 

سکانسی از فیلم بیسکویت سبز

 

در جوامعی که از ازدحام ناشی از رشد بی رویه جمعیت رنج می برند، تنها جایی که از انسان استقبال می کنند صف خودکشی و مرگ است.

حاکمیت برای کاهش فشارهای ناشی از افزایش جمعیت به راهکارهای زیادی متوسل می شود که در گذشته یکی از این راهکارها ترغیب افراد به مهاجرت و صادر کردن نیروی کار مازاد بود اما در حال حاضر این راهکار مناسب نیست چرا که شرایط پذیرش مهاجران در کشورهای توسعه یافته روز به روز دشوارتر می شود و از آنجایی که امکان پاسخگویی حاکمیت به همه نیازها وجود ندارد، مرگ به نظر راهکار مناسبی می رسد گاه با ترویج خودکشی و گاه با رواج بیماری های گوناگون البته راهکاری که امروز در بین دولتمردان جهان رایج است بسیار اثربخش تر از اینهاست و آن راهکار، رها کردن مردم به حال خودشان است که دولتمردان سرزمین های مختلف از این راهکار نتایج بسیار خوبی کسب کردند چرا که حاکمیت با سرگرم کردن خود به امور ظاهراً مهم و در واقع بی اهمیت، وانمود می کند که توان رسیدگی به بخش قابل توجهی از مشکلات را ندارد و به این ترتیب هر کس که توانست خودش زنده بماند حق زندگی دارد و هر کس هم که نتوانست زنده بماند مشکل خودش محسوب می شود و به دیگران ربطی ندارد درست شبیه قانون جنگل البته کمی وحشیانه تر، بی شرمانه تر و ظالمانه تر.

photo_2022-10-18_13-28-45

 

سکانسی از فیلم بیسکویت سبز

 

 

نقد تکنولوژی

یکی از تعاریفی که برای تکنولوژی استفاده می شود از این قرار است که تکنولوژی را عبارت می داند از مجموعه ای از ابزارها، تکنیک ها ، روش ها و استانداردهایی که در تولید هسته محصول به کار گرفته می شود.

 تکنولوژی صرف نظر از هر تعریفی که در کتب علمی داشته باشد، در دنیای امروز ما اصلی ترین مزیت رقابتی محسوب می شود که روز به روز به طرز شگفت انگیزی کامل تر می شود و در یکی دو قرن اخیر رویاهای دور دست زیادی را به حقایق روزمره تبدیل کرده است.

اما در این میان هستند کسانی که انتقادات فراوانی را متوجه ذات تکنولوژی می دانند اگر چه اکثر این افراد یا به شدت طبیعت گرا هستند یا به شدت سنت گرا، اما در هر صورت برخی از انتقاداتشان به تکنولوژی وارد و قابل بررسی است نظیر همین نقد معروف که تکنولوژی را دخالت در فرآیندهای طبیعی می داند در سیر طبیعی چرخه حیات، تبدیل جنازه به غذا فرایندی طولانی مدت است که با دخالت جمع کثیری از میکروارگانیسم ها، گیاهان و جانوران  تکمیل می شود اما در فیلم بیسکویت سبز به دلیل ازدحام جمعیت و نیاز فوری به غذا، بشر خودش به جای طبیعت وظیفه تبدیل جنازه به غذا را انجام می دهد.

ما هر چقدر هم طرفدار تکنولوژی باشیم باز هم نمی توانیم انتقاداتی از این دست را نادیده بگیریم هر چند که در این خصوص بزرگ نمایی های فراوانی صورت گرفته تا ناکارآمدی مدیران و سیستم هایشان، به اسم تکنولوژی نوشته شود.

همکارکارگاه تورن «سول» در تحقیقات به اسراری می‌رسد که او را از ادامه زندگی نکبت‌بار در این شهر شلوغ، سیر می‌کند. 

«سول» برای آنکه مرگی آرام و حتی لذت‌بخش داشته باشد، به کلینیکی که مخصوص کمک به خودکشی آدمهای نومید است، مراجعه می‌کند. 

کارگاه تورن دیر از راه می‌رسد ولی آخرین سخنان پیرمرد را درباره راز شرکت سویلنت می‌شنود. ودرمی‌یابد ماده اصلی بیسکویت سبز (غذاهای مصنوعی) که به مردم می‌دهند گوشت اجساد است.

 

 

این فیلم آخرین بازی ادوارد رابینسون(سول) درسینماست.

وی 10روز پس ازفیلمبرداری به علت سرطان از دنیا رفت.

تنها چارلتون هستون(تورن)ازموضوع سرطان وی اطلاع داشته وبعدها فاش کرد.

درصحنه ای که سول اتانازی می کند وی که میدانست همبازیش زنده نخواهد ماندواقعا متاثر می شودوگریه می کندواین تاثیر آن صحنه رادو چندان می کند.

photo_2022-10-18_13-33-10

 

سکانس پایانی

 

ذات رقابت

آینده ای که فیلم پیش بینی کرده بود درست به همان صورت، به وقوع نپیوست نه جمعیت نیویورک از مرز چهل میلیون نفر گذشت و نه شاهد صف گرسنگان و قحطی زدگان در میان نیویورکی ها بودیم و تا کنون نیز خبری ازمخاطرات بیسکویت سبز مخابره نشده است البته باید خیلی ساده لوح باشیم که به همین ادراک ناچیز بسنده کنیم.

جمعیت در کشورهای توسعه یافته رشد متوازنی پیدا کرد اما در کشورهای عقب مانده با همان نرخ نگران کننده رو به فزونی می نهد و درست در همان کشورهاست که شاهد بی نظمی های گوناگون، آشوب های پراکنده و البته صفوف طولانی گرسنگان هستیم در واقع مسئله غذا چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی ؛ در کشورهای توسعه یافته رفع شده است اما در کشورهای عقب مانده موضوع غذا همچنان یک چالش بنیادی محسوب می شود.

تهیه غذا از جنازه انسان ها شاید در این فیلم کنایه ای عمیق باشد به ماهیت رقابت با این برداشت که انسان ها برای بقا ناچارند از دیگران تغذیه کنند و به عبارتی در فضای رقابتی که بازار برای همه به مقدار فراوان سود ندارد، برنده ها کسانی هستند که موفق شده اند بازنده ها را ببلعند.

 

 

بیسکویت سبز از آدم تهیه میشه از جنازه های آدما!!! باید جلوشون رو بگیری.

بیسکویت سبز همون مردمه.

جزو صد دیالوگ برتر تاریخ سینما محسوب می شود.

photo_2022-10-18_13-57-11

 

منبع: کانال تلگرامی کافه هنر

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها