هنر کلویتس: دلسوز، صریح و سیاسی
کته کلویتس از به تصویر کشیدن شرایط سخت بشر در آثارش ابایی نداشت. او در نقاشیها و چاپهایش تلخکامیهای زندگی را به ثبت رساندهاست. کلویتس درباره آثارش نوشت: «من با هنرم برای رسیدن به یک هدف تلاش میکنم.» و این هدف مستند کردن جنبه های ناخوشایند زندگی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آلمان بود.
هنرامروز: کته کلویتس در سال ۱۸۶۷ در خانوادهای از طبقه متوسط در پروس شرقی متولد شد و در فضایی سیاسی بزرگ شد. او بعداً با پزشکی که طبقه کارگر را در برلین معالجه میکرد ازدواج کرد و در آنجا تأثیر انقلاب صنعتی و تأثیرات فقر را در بدن و روان انسانها دید. کلویتس تحت تاثیر ارتباط با کارگردان فقیر و توجه به درد و رنج انها بیعدالتیهای حاکم بر جامه را در اثار اولیهاش نقاشی ثبت کرد.
اثار این هنرمند در طول سالهای ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۷ مورد توجه قرار گرفتند. او در آثار این دوره تحت عنوان «شورش بافندگان» شورش طبقه کارگر علیه انقلاب صنعتی را به تصویر می کشد. این اثار کنایه از شورش کارگران بافنده پروسی در سال ۱۸۴۴ داشت که علیه کاهش دستمزد خود قیام کردند و به شکلی وحشیانه سرکوب شدند.
در این اثار کلویتس کارگران را در خانههای خود و در حالی که در سوگ فرزندان گمشده و مرده خود نشستهاند نقاشی کرد و یا کارگرانی را به تصویر کشید که در حال اعتراضند و اسامی چون نیاز، توطئه و مرگ را برایشان انتخاب کرد. او با استفاده از جوهرغلیظ و تیره و با خطوط یا نقاط و خراشها احساس را به کارهای تک رنگ خود تزریق کرد.
او در این آثار توجهی ویژه به تصویر کردن زنان در مبارزات اجتماعی داشت. در یکی از اثار این زنان هستند که سنگها را به دستان مردان معترض میدهند. یا در برخی از آثارش درگیری زنان با بارداری ناخواسته، سختیها و ناامیدی مادران و زنان را در تقابل با تصویر فرشته گونهای که پیش از ان عرف بود نشان داد. چیزی که تا پیش از این کمتر هنرمندی به صراحت به ان پرداخته بود.
اگرچه مضامین، مادری و از دست دادن در کارهای کلویتس رایج بود، اما تجربیات بعدی زندگی او به این بخش از اثارش عمقی بیشتر بخشید. در سال ۱۹۱۴ و اندکی پس از آغاز جنگ جهانی اول ، پسر هنرمند داوطلبانه به ارتش آلمان رفت و کمی بعد در بلژیک کشته شد. از اینجا بود که سوگ فرزند در آثارش معنایی عمیقتر به خود گرفت. بلافاصله پس از مرگ پیتر، کلویتس شروع به خلق آثاری به یاد پسر از دست رفتهاش کرد. او در سال ۱۹۱۴ خلق مجسمه سرباز مرده را آغاز کرد و در سال ۱۹۳۲ نسخه نهایی مجسمهاش پدر و مادر داغدار را در قبرستانی که پیتر دفن بود رونمایی کرد.
کته کلویتس با وجود اندوه بزرگش به آفرینش هنری ادامه داد و احساس کرد در آن برهه از زمان نقش او به عنوان هنرمند و فعال اجتماعی ضروری است. او در خاطرات خود در سال ۱۹۲۰ نوشت: "من حق ندارم از مسئولیت خود به عنوان هنرمند کناره بگیرم."
در میان افزایش فقر و گرسنگی در ویمار آلمان ، کلویتس برای اعلام صلح طلبی و ترویج آرمان های خود به طراحیهای ذغالی در ابعاد بزرگ به عنوان پوستر روی آورد. دیگرهرگز نجنگید! (۱۹۲۴) و بازماندگان (۱۹۲۳) هر دو زنان را در مرکز خود نشان می دهند، در بازماندگان زنان در موضع محافظت از کودکان خود هستند و انها را در آغوش گرفتند. یکی از پوسترها نیز از مادران دعوت میکند تا فداکار باشند! اثری که شاید کنایه از فداکاری کلویتس هنگام داوطلب شدن پسرش برای اعزام به جنگ دارد.
آثار پر احساس و صریح کلویتس همواره توسط بینندگان به شکلهایی متفاوت درک شد. برخی آنها احساست یک مادر داغ دیده خواندند و برخی او را هنرمندی سیاسی توصیف کردند که از طریق آثار ایدههای سوسیالیستی را تبلیغ میکند. عدهای او را هنرمندی صلح طلب دانستند که با جنگ جهانی اول مخالف است.
کته کلویتس اولین زن هنرمندی بود که به عضویت وی در آکادمی هنر پروس درآمد و به عنوان استاد معرفی شد و حتی زمانی که او را به دلیل برچسبهای سیاسی از کار منع کردند او همچنان با صراحت به خلق آثارش ادامه داد. در سال ۱۹۳۳، همزمان با آغاز فعالیتهایی در جهت احقاق حقوق زنان، نازی ها او را مجبور به استعفا از سمت خود در آکادمی هنر برلین کردند. سه سال بعد، او و شوهرش توسط گشتاپو احضار و تهدید به اخراج شدند چرا که به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود ادامه میدادند و به نظر میرسد چیزی که موجب نجات این دو شد شهرت جهانی کته کلویتس به عنوان یک هنرمند بود. کلویتس با وجودی که از نمایش آثارش منع شدهبود اما دست از نقاشی و ساخت مجسمهها نکشید.
مجسمه مادر به همراه پسر مردهاش که ابتدا مجموعه ای از طرحها و سپس در قالب مجسمه ساخته شد، در حال حاضر یادبودی مهم برای سربازان کشته شده هر دو جنگ جهانی و فداکاری مادرانشان است. این هنرمند در اواخر عمر خود نوشت: "هر جنگی، جنگی دیگر را به همراه دارد "
اگرچه مجسمهها و آثار کلویتس را میتوان در سراسر آلمان و به عنوان یادمانهایی از جنگ جهانی و آسیب دیدگانش دید اما هنرمند این آثار نتوانست نصب و نمایش آثارش را ببیند. او در زمانه بزرگترین پیشرفتها و مخربترین و دردناکترین اتفاقات برای آلمان زندگی کرد و در سال ۱۹۴۵ در گذشت.
منبع: آرتسی