{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

داریوش آذر، خواننده و آهنگساز مطرح کرد

تهیه کننده پاپ را به آلترناتیو ترجیح می دهد

تهیه کننده پاپ را به آلترناتیو ترجیح می دهد
کدخبر : 703

تابستان امسال اولین آلبوم موسیقی مستقل "داریوش آذر"، "آبی خاکستری" منتشر شد، "داریوش آذر" پیش از این، با همکاری هایش به عنوان آهنگساز، نوازنده و خواننده‌ی وکال با گروه های "پالت، دنگ شو، دال" و استاد "محمدرضا شجریان" دیده و شناخته شده شد، سبک موسیقی آذر موسیقی های جز، تلفیقی و آلترناتیو را شامل می شود، این هنرمند در گفت و گو با اقتصاد هنر آنلاین مطرح می کند: "چیزی که متاسفانه هنوز در جامعه‌ی ما درک نشده است این است که ما نیاز داریم به این که در خیلی چیزها به سبک آلترناتیو پیش برویم" این هنرمند، موسیقی آلترناتیو را نوعی از موسیقی می داند که مصرفی نیست. او می گوید موسیقی پاپ را خوب می شناسد اما این موسیقی در چارچوب هایش نمی گنجد، همچنین در اشاره به پدیده‌ی اینفلوئسرهای موسیقی در فضای مجازی، آن ها را شبیه به دلال می داند هرچند که کار مفیدی از پیش برند. آذر حمایت دولت از این نوع موسیقی را برای پیشرفت موسیقی لازم می داند و می گوید تنها علاقه اش به موسیقی و خلق کردن دلیلی ست برای تولید آثاری که امیدوار است بر هنر آینده تاثیرگذار باشد اما در حال حاضر برنامه‌ی مشخص شده‌ای برای آینده ندارد.

اقتصاد هنر آنلاین- فرزانه شهریاری:

تا به این جای کار تهیه کننده‌ای نداشتم

"داریوش آذر"،خواننده و آهنگساز  از چرایی تولید آلبوم مستقل خود، "آبی خاکستری" می گوید:

از آن جایی که تماما در طول فعالیت های موسیقی ام در نقش آهنگساز و تنظیم کننده حضور داشتم، طبیعتا این اتفاق همیشه برایم جالب بوده که محتوایی را تحت قالب یک آلبوم تولید و جمع آوری کنم و درواقع تا پیش از آن آلبومی هم به صورت مستقل منتشر نکردم و این یکی از دلایلی بود که آلبوم "آبی خاکستری" که یک کانسپت آلبوم بود، منتشر شد؛ این آلبوم روایتی ست از داستانی واقعی و عاشقانه و زمانی که خودم عشق را تجربه کردم، تولید شد.

آذر از ساز و کار اقتصادی تولید آلبوم اخیرش می گوید:

پیش از اینکه بخواهم آلبومی را منتشر کنم، پیشنهادات همکاری برای تولید آلبوم مستقل از سمت تهیه کننده ها برایم وجود داشت، دلایلش هم این بود که چون در نقش دوم به عنوان خواننده با گروه‌های "پالت" و "دال" همکاری هایی داشتم، کارم مورد پسند افرادی از جمله تهیه کننده ها قرار گرفت. اما اتفاقی که افتاد این بود، زمانی که تک قطعه‌هایی از آلبومم را منتشر کردم، "احسان رسول اف" دوست داشت که در زمینه‌ی موسیقی پاپ با هم فعالیت و همکاری  داشته باشیم ولی خوب آن قطعه ها و در نهایت آلبومی که قصد تولیدش را داشتم در آن زمینه نبود. و بعد هم از سمت آقایان "محمدحسین توتونچیان" و "مهدی سوفالی" پیشنهاد همکاری داشتم،  که در نهایت با آقای توتونچیان برای مدتی قراردادی بستم و زمانی که تک قطعه ها منتشر شد، ایشان نظرشان براین بود که دوست دارند این کارها خیلی عامه پسندتر باشد، اما چون از پیش می دانستم هدف این آلبوم چیست و درواقع فعالیت هایم به چه شکل است، با ایشان هم به نتیجه نرسیدیم و نهایتا تا به این جای کار تهیه کنندهای نداشتم وآلبوم را خودم منتشر کردم، البته "اردوان جعفریان" خیلی من را همراهی کرد.

نیاز داریم به این که در خیلی چیزها به سبک آلترناتیو پیش برویم
 

 "داریوش آذر" آهنگساز و خواننده‌ی موسیقی آلترناتیو از تفاوت های جایگاه اقتصادی و میزان مخاطب های

 این نوع موسیقی در مقایسه با موسیقی پاپ می گوید:

اتفاق عجیبی نیست که در تمام دنیا موسیقی پاپ و موسیقی عامه پسند، از نگاه اقتصادی جایگاه خوبی پیدا می کند اما براساس تجربه‌ی شخصی و آن چیزی که شاهدش بودم،  تفاوتی که در این زمینه میان ایران با کشورهای دیگر  وجود دارد این است که  از سمت سازمان فرهنگی و هنری هر کشوری یک حمایت هایی در باب تولید موسیقی غیر پاپ و غیر عامه پسند انجام می شود که طبیعتا آن نوع موسیقی آرتیستیک تر (هنری تر) است، اما متاسفانه در ایران از سمت دولت زیرساختی برای این جریان وجود ندارد، این است که درواقع مخصوصا موزیسین های آلترناتیو و موسیقی هایی که در هیچ کدام از قالب های سنتی، کلاسیک و پاپ نمی گنجد با تجربه های حسی شان اثری را تولید می کنند. و خوب این نوع موسیقی مخاطب کم تری خواهد داشت و کار آهنگسازها و خواننده‌های  آلترناتیو برای کار کردن سخت تر می شود اما نهایتا آن چیزی که همیشه و هرزمانی شاهدش بوده ایم این بوده است که این اتفاقات منجر به این شده است که موسیقی متفاوت و سبک جدیدی به وجود بیاید.

 به طور مثال سبکی که "فرهاد مهراد" کار می کرد شاید آن زمان درهیچ قالبی نمی گنجید اما نهایتا منجر به این شد که امروزه خیلی از آهنگسازان به ایشان ارادت داشته و کارش را درک کرده باشند و طبیعتا از آن تاثیر گرفته باشند و در نهایت با شناخت موسیقی ایشان، آهنگسازان بهتری نیز تربیت شده باشند. در زمینه‌ی شعر هم این اتفاق افتاده است. چیزی که متاسفانه هنوز در جامعه‌ی ما درک نشده، این است که ما نیاز داریم به این که در خیلی چیزها به سبک آلترناتیو پیش برویم، چون آلترناتیو از نگاه من و براساس تجربه ای که داشتم چنین معنایی دارد که با سبک جدیدتری از زندگی مواجه شویم و موسیقی متفاوت تر و به روز تری هم داشته باشیم، و من چنین تعریفی را برای "آلترناتیو"  دارم.
 

موسیقی آلترناتیو مصرفی نیست

"داریوش آذر"، درباره‌ی مسیر حرفه ای شدن  مطرح می کند:

سال 1395 اولین تک قطعه ام را به نام "آبی خاکستری" منتشر کردم، زمان برد تا این اتفاق افتاد و وسواس بسیاری برایش داشتم، دلیلش هم این بود که وقتی محتوایی قرار است تولید شود که در سبک های موجود نمی گنجد، و یک آهنگساز می خواهد با آهنگسازی و تنظیم متفاوتی که دارد اثری را تولید کند قطعا نیازمند زمان و وسواس بیشتری، مخصوصا در ابتدای کارخواهد بود، و خوب قطعه‌ی "آبی خاکستری" اولین قطعه ای بود که می خواستم به عنوان کاری متفاوت ارائه دهم و طبیعتا زمان بسیاری برد. اما دقیقا مسئله این جاست که فکر نمی کردم با این موضوع مواجه شوم که برای تولید آلبوم حمایتی نخواهم داشت، با وجود اینکه این کار مخاطب‌های بسیاری داشت و درواقع آن هایی که آن اثر را شنیدند و درکش کردند، خیلی دوستش داشنتد. یکی از دوستان راجع به قطعه‌ی "آبی خاکستری" می گفت،  کاری ست که بعد از چندین سال هنوز تازه است،  و خوب این نگاه، نشان از این دارد که کار آلترناتیو همان مسیری ست که می توانیم موزیکی تولید کنیم که مصرفی نباشد و درواقع در همه‌ی دوره ها این جریان وجود داشته و کارهایی که هنوزشنیده می شوند و کارهای خوبی هستند در زمان خودشان تازه و متفاوت بوده اند و از جنبه هایی آلترناتیو محسوب می شدند.

در ادامه،  این آهنگساز و خواننده راجع به حمایت نشدن موسیقی غیر عامه پسند عنوان می کند:

و خوب نهایتا با توجه به اینکه حمایتی وجود ندارد و کار، کار دشوار و زمان بری ست و  موسیقی، موسیقی مصرفی نیست این می شود که هنوز هم برای تولید هر آهنگ زمان زیادی صرف می کنم  و وقتی چوب هایی لای چرخ باشد این زمان نیز طولانی تر می شود.
طوری که حتا به این نتیجه رسیده ام که اگر قرار باشد شرایط به این منوال باشد، اصلا هیچ توقع مالی، حمایتی و حتا شهرتی نسبت به کارم نداشته باشم و خوب حتا برای تولید کارهای بعدی ام زمان مشخصی معین نکرده ام. و نهایتا تنها به این فکر می کنم که  حتا اگر قرار است تعداد کمی کار از من وجود داشته باشد، بهتر است  آثاری  باشد که متفاوت باشد و این خاصیت موسیقی آلترناتیو و موسیقی ست که بخواهد محتوای جدیدی داشته باشد و خوب  اگر حمایتی در این باره بود قطعا کارهای بیشتر و با کیفیت تری هم در این سبک تولید می شد و در نهایت رضایتمندی بیشتری برای یک هنرمند می داشت، هنرمندی که پس از این همه زمان گذاشتن ، تجربه و کار کردن در این فضا، هنوز می بایست به فکر منبع درآمد دیگری برای خود باشد.

مردم می گویند موسیقی پاپ نمی گذارد فکر کنیم

این موسیقی دان آلترناتیو از موسیقی پاپ این روزها می گوید:

موسیقی پاپ را خیلی خوب می شناسم، به این دلیل که به عنوان آهنگساز در سبک های مختلف شناخت پیدا کرده ام و البته  تجربه هایی داشته ام که منتشرشان نکرده ام، این تجربه ها، تجربه‌های اجرایی یا تنظیم و آهنگسازی بوده  که منتشرشان نکرده ام، به این خاطر که برای خود مشخص کرده ام که آن چیزی که قرار است  از من منتشر شود  باید در چه سبک و چارچوبی باشد.

 اما در مورد سبک پاپ باید بگویم،  درواقع چون توانسته ام انجامش دهم، تهیه کننده گانی نیز بوده اند که پیشنهاد همکاری داده اند. و به عنوان کسی که می تواند این سبک از موسیقی را کار کند، نظری تجربی دارم، اگر موسیقی پاپ جوامع دیگر،  افرادی مثل "ادل و استینگ" را روی کار می آورد، و یا در انگلیس که درواقع موسیقی پاپشان را شبیه به چیزی می بینیم  که در دوره ای،  آلترناتیو و ممنوع بوده.  درواقع  به این خاطر بوده است که هنرمندانش ایده‌ی جالبی داشتند و در کشتی، خارج از خاک انگلستان، موزیکشان را توسط رادیو  پخش می کردند و از آن جا به موسیقی پاپ امروزشان رسیده اند. و همان چیزی که آن دوره ممنوع بوده در واقع روی موسیقی پاپ امروزشان تاثیر گذاشته است و می بینیم که چقدر شبیه به موسیقی دوره‌ی آلترناتیوشان است.

چیزی که می خواهم بگویم این است، موسیقی پاپ به این معنی ست که موسیقی عامه و مردم پسندی ست، و چطور این نوع موسیقی می تواند پیشرفتی داشته باشد، و اساسا پیشرفتش در چیست،  پیشرفتش در این است که مردم موسیقی بهتری بشنوند، تا آن وقت مخاطبان موسیقی نیز شبیه به یک موسیقی دان از موسیقی پاپ بی کیفیت اذیت شوند، نه اینکه لذت ببرند، کما اینکه اذیت هم می شوند. مثلا بارها شده است که از مردم عادی درباره‌ی تاثیر شنیدن موزیک پاپ شنیده ام که می گویند می دانیم که موسیقی خوبی نیست اما کاری که با ما می کند این است که نمی گذارد فکر کنیم. خیلی جالب است که شبیه به این نظر را از چند نفر مثل راننده‌ی تاکسی، میوه فروش و یا افراد دیگر...شنیده ام. ما باید به مردم بگوییم  موسیقی خوب چیست و آن ها هم می خواهند بدانند موسیقی خوب چیست. و چرا مردم موسیقی به غیر از موسیقی پاپی که در حال حاضر وجود دارد را دوست ندارند، و یا چرا حتا موسیقی پاپ خیلی از کشورهای دیگر  را هم دوست ندارند.  با این که در دنیا معروف شده و جایزه گرفته اند ولی موسیقی پاپ خودمان را دوست دارند،  آن موسیقی بی کیفیتی که مادام رواجش به این شکل پیش می رود که فقط خواننده تغییراتی را در لحنش ایجاد می کند و موزیک همانطور  بدتر و بدتر می شود، چرا، چون اولویت فقط می شود خواننده و مردم موزیک را نمی شناسند و سوادشان در این باره کم تر و کم تر می شود و تمرکزشان بر این است که خواننده دارد چه می کند.

آذر رواج موسیقی آلترناتیو  را راه حلی برای رشد موسیقی خوب می داند و می گوید:

در واقع راه حل این که موسیقی خوبی داشته باشیم، می تواند از همین موسیقی آلترناتیو باشد،  موسیقی ای که مخاطب را به فکر وا می دارد و نهایتا وقتی موسیقی پاپ تحت تاثیر این نوع موسیقی(آلترناتیو) قرار می گیرد، مخاطب هوش شنیداری بهتری پیدا می کند و موسیقی پاپ بهتری هم  خواهیم داشت.  این یک کشف نیست، چیزی ست که در نقاط مختلف دنیا اتفاق افتاده است.

معنی و محتوای شعر برای وزارت فرهنگ و ارشاد مهم نیست

خواننده‌ی آلبوم "آبی خاکستری" از مراحل دریافت مجوز و مشکلاتی که برای دریافت آن  زمان گرفتن مجوز تک آهنگ "سیاه و سفید" داشت می گوید:

محتوای قطعه‌ی "سیاه وسفید" این مسئله را به وجود آورده بود که با سختی موفق به دریافت مجوز برای آن شوم.  زمانی که قطعه‌ی "آبی خاکستری" منتشر شد،  وزارت فرهنگ و ارشاد اصلا مجوز تک آهنگ نمی خواست و برای قطعه‌ی "اینک مهر تو" ارشاد گفت که "گیرم خدای خویش را" به "گیرم خویش"  تبدیل کنید و اصلا برایشان مهم نبود معنی و محتوای آن شعر چیست، تنها برایشان این اهمیت داشت که آن چیزی که دوست ندارند کار نشود و پس از آن  پیش آقای "محمدعلی بهمنی" رفتم و گفتم این شعر برای "رضا براهنی" ست و ایشان گفتند می دانند و گفتند چه کسی این را نوشته!  بابت این موضوع تاسف خوردند وخوب برگه را امضاء کردند.

اما در مورد قطعه "سیاه و سفید" آقای بهمنی به عنوان شاعر موضوع را درک و ماجرا را حمایت می کردند. و این طور شد که اشخاص دیگری را دخیل کردند که تنها ایشان نباشند که رای می دهند، و پس از رای ایشان نیز حتما افراد دیگری نیز رای دهند و آن جا بر سر محتوای شعر این قطعه به مشکل خوردیم، که بعد تصمیم گرفتم بدون مجوز منتشرش کنم و  دقیقا زمانی که این برنامه را در ذهن داشتم خوشبختانه مجوزش هم صادر شد، در واقع بر سر این آهنگ تغییراتی در وزارت ارشاد داده شده بود، چرا که بر اساس شنیده هایم اتفاقات مشابه دیگری نیز در این زمینه افتاده بود.

دریافت مجوز برای موسیقی آلترناتیو بدون مافیاست، چون درآمد چندانی ندارد

این آهنگساز و خواننده در مقایسه‌ی شرایط فعلی تولید آلبوم با زمان گذشته و جبران نداشتن توجیه اقتصادی تولید آن ، مطرح می کند:

جبرانی به جای تولید آلبوم نمی تواند وجود داشته باشد، این جبران در موسیقی پاپ با برگزاری کنسرت می تواند وجود داشته باشد که البته آن هم جبران محسوب نمی شود یعنی قبلا هم  موسیقی پاپ وسنتی با تولید آلبوم فیزیکال فروش خوبی به همراه داشت  و خوب اتفاق خوبی نیز برای معرفی موسیقی ای مثل آلترنتیو بود، و در حال حاضر چون به طور کل این قضیه منتفی شده است، فروش مجازی قدری جایگزین این ماجرا شده است و درواقع بخش بزرگی از ماجرا را کنسرت ها جبران می کنند. به این معنی که کنسرت ها برای هنرمند درآمدزایی ایجاد کرده اند. که این هم کار را برای موسیقی آلترناتیو، سخت تر کرده است چون دریافت مجوزش بدون مافیاست و چون درآمد چندانی ندارد، هیچ کس هم تمایلی به پیشبردش ندارد و کنسرتش هم به شکل مستقل برگزار می شود و خوب البته با محدودیت های بسیاری هم همراه است چون وقتی که درآمدزایی وجود داشته باشد دوستان قدری راجع به مسائل کوتاه می آیند اما وقتی درآمدزایی خوبی وجود ندارد دوستان هم انگیزه ای به دادن مجوز ندارند.

اینفلوئنسر همان دلال است

"داریوش آذر" از تاثیر اینفلوئنسرهای موسیقی در شبکه های اجتماعی مجازی می گوید:

در جامعه ای که به جای پرداخت هزینه به هنرمند برای خلق اثرش از او هزینه ای هم بابت تبلیغات اثرش و دیگر موارد دریافت می شود این می شود که با پدیده ای به نام "اینفلوئنسر" روبه رو می شویم. در حالی که به طور مثال در کشورهای دیگر برای پخش اثر موسیقی یک هنرمند در کافه و یا رسانه به آن هنرمند پول داده می شود در حالی که این جا منت بر سر هنرمند گذاشته می شود. به علاوه‌ی اینکه به این موضوع می رسیم که در فضای مجازی و تبلیغات آثار هنری اینفلوئنسرها نقش پیدا می کنند، و خوب این ها چه افرادی هستند، افرادی هستند که نامشان را "دلال فضای مجازی" می گذارم. خاطرم هست زمانی که کودک بودم و به همراه خانواده ام به  املاکی (آژانس مسکن) می رفتیم، آن جا مدام بحث و دعوا بود، به این خاطر که قرار بود یک آدمی (دلال) یک پولی را بدون هیچ چارچوبی بگیرد، اما  بابت چه کاری، بابت واسطه بودنش،  و خوب این واسطه بودن وقتی معیاری نداشته باشد می تواند هر مبلغی را دربرگیرد، چون در ازای کارش که مشخص نیست چه تلاشی کرده است مشخص هم نیست که چه میزان پولی باید به او داده شود. و دقیقا اینفلوئنسرها را نیز اینگونه می بینم، آن هایی که محتوای خوب تولید می کنند و در مورد چیزهایی که در جامعه لازم است، فعالیت می کنند که خوب دستشان درد نکند ولی در نهایت  نوع کاری که می کنند برای من کاملا شبیه به دلالی می ماند. حالا راجع به موزیک این اتفاق کاملا خنده دارتر هم شده است، به این معنی که آدم هایی هستند که هنرمندان به آن ها روی می آورند و آن ها افتخار می کنند که با هنرمندان رفت و آمد دارند و با آن ها دوست هستند. تا جایی که من می دانم در تمام دنیا به این شکل است که خود  آدم‌هایی که در واقع هنرمند هستند، و یا در درجه‌ی قابل قبولی از هنر شناخته شده هستند، اینفلوئنسر هم هستند. و این اتفاق که ما از سمت دولتمان حمایت نمی شویم و به شکلی عادلانه هیچ تبلیغات و رسانه ای برایمان وجود ندارد، منجر به این می شود که یک سری آدم  که صلاحیت ندارند  اینفلوئنسر شوند و یک چیزهایی را به سلیقه‌ی مردم تبلیغ کنند و این باعث می شود دنبال کننده های زیادی داشته باشند و این واقعا تاسف بار است.

تجربه‌ی من دراین باره به قطعه‌ی "سیاه و سفید" بر می گردد که آقای توتونچیان (برای معرفی این قطعه از اینفلوئسرها استفاده کردند) و خوب متوجه شدم که اساسا جای هنرمند آلترناتیو در این فضاهای زرد نیست و اگر این اتفاق بیفتد به ضرر آن کار و هنرمندش تمام خواهد شد. و خوب وقتی قطعه‌ی "سیاه و سفید" از آن طریق منتشر شد به ضرر من تمام شد. در این باره می توانم بگویم  "کبوتر با کبوتر، باز با باز"

تمرکزم بر یادگیری بیشتر و تولید اثری مستقل است

در آخر "داریوش آذر"، خواننده و آهنگساز موسیقی آلترناتیو درباره‌ی برنامه های آتی اش و الویتش در موسیقی عنوان می کند:

من و همه‌ی هم نسلانم می دانیم که نسل سوخته ایم، با توجه به آن چه که به آن اشاره کردم  برنامه آتی در پیش رو ندارم، فقط علاقه ام به موسیقی و خلق کردن منجر به این می شود که موسیقی تولید کنم  که در هنر آینده  تاثیری داشته باشد و درواقع در تاریخ کشورم به عنوان یک ایرانی کارم را در یک دوره ای تولید کرده باشم که بتواند تاثیری هرچند کوچک داشته باشد و این تاثیر خبر از زمانه‌ی خودم بدهد چه در آهنگسازی، چه در تنظیم و انتخاب شعر و چه در تکنیکال وکال و خوانندگی ام این اتفاق افتاده باشد. نمی گویم در همین زمان تاثیری ندارد، در حال حاضرش هم خیلی از بازخورهایی که از  گروه های آلترناتیو می بینم و تاثیری که منجر به علاقه مندی مردم به این سبک می شود خوشحال می شوم.

خوانندگی، نوازندگی و آهنگسازی برای من در یک اولویت قرار دارند و تداخلی هم با هم ندارند و هیچ کدام را جدا از هم نمی بینم و برایم اینگونه بوده است که از ابتدا تمام این ها را به عنوان یک موزیسین فرا گرفته ام و هم تجربه شان کرده ام. جایی که احساس کنم نیاز به خوانندگی ست  تا نوازندگی، می خوانم و بلعکس. در مورد این که تمرکزم بر تولید کار مستقل است و یا همکاری با دیگر هنرمندان، باید بگویم که تمرکزم بر یادگیری بیشتر و تولید کار مستقل است.

azar

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها