{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

مکرمه قنبری: «دلم می‌خواست شاعر می‌شدم. سواد نداشتم، نقاش شدم.»

مکرمه قنبری: «دلم می‌خواست شاعر می‌شدم. سواد نداشتم، نقاش شدم.»
کدخبر : 8016

۲ آبان ۱۳۸۴؛ ۱۶ سال پیش مکرمه قنبری در شهرستان بابل در مازندران درگذشت. "دلم می‌خواست شاعر می‌شدم. سواد نداشتم، نقاش شدم". ‌

هنرام‌روز: مکرمه قنبری در سال ۱۳۰۷ در روستای "دریکنده" بابل زاده شد. 

‌پدر و مادرش کشاورزان تنگدستی بودند و جز به شوهر دادن دخترشان نمی‌اندیشیدند. او از زمانی که خود را شناخت در شالیزارها و گندمزارها کار می‌کرد. 

۱۳ ساله بود که او را به زور به کدخدای ۵۳ ساله‌ای شوهر دادند که سه زن دیگر هم داشت و همین جز کار سخت و ناسازگاری ارمغان دیگری برای او نداشت.

او از نوجوانی با گل و خاک طرح می‌کشید: "ما اصلا با کاغذ سر و کاری نداشتیم. سر و کار با کاغذ چیز عجیبی بود". 

او ۹ فرزند آورد و پرورد و در کنار کار سخت روزانه نوعروسان را آرایش می‌‌کرد و مامای روستا بود.

۶۳ ساله بود که به بستر بیماری افتاد و چون دیگر نمی‌توانست گاو محبوبش را تیمار کند، فرزندانش بی‌خبر از او گاو را فروختند.‌

او برای تسکین این درد نخست تصویر گاوش را بر سنگی کشید. بعد روی همه دیوارهای خانه و آشپزخانه و در و پنجره و اجاق خوراک‌پزی و حتی کدو حلوایی و هرچه دم دستش بود نقاشی کرد.

یکی از فرزندانش که مدتی دانشجوی رشته نقاشی در تهران بود، برایش کاغذ و قلم خرید: "تا چهار سال، فقط شب‌ها نقاشی می‌کردم و هروقت سرزده مهمان می‌رسید، سریع وسیله‌هایم را قایم می‌کردم، چون فکر آن‌ها این بود که کاغذ و رنگ و قلم به چه درد یک کشاورز می‌خورد".

او بی آنکه آموزشی دیده باشد، شب و روز نقاشی کرد: "رنگ‌ها را خودم درست می‌‌کردم. همه رنگ‌ها در طبیعت بود جز رنگ آبی که آن را هم یاد گرفتم درست کنم".

۶۷ ساله بود که نگارگر نام‌آشنا معصومه سیحون در گالری خودش برای او نمایشگاهی برپا کرد و از آن پس هر سال در آن گالری نمایشگاه داشت.

آثار بی‌پیرایه او نگاره‌های کودکان را تداعی می‌کنند و داستانی را بازمی‌گویند. مردها را نیمرخ و چهره زن را درشت‌تر و از رو‌به‌رو می‌کشد. در این میان بهره‌گیری از رنگ‌های مناسب از پیشینه آرایشگری او سرچشمه می‌گیرد.

موضوع بسیاری از نگاره‌های او دخترانی هستند که به زور شلاق ارباب، عروس شده‌اند و زنان عاشقی که در کنارشان مردان دیوصفت و شاخدار ایستاده‌اند که نمونه پلیدی و زورگویی‌اند: "من نمی‌خواهم برایشان شاخ بکشم ولی دست من نیست، خودشان شاخ دارند".

۷۲ ساله بود که در پایتخت سوئد نمایشگاه گذاشت و از سوی "بنیاد پژوهش‌های زنان ایران" زن سال شناخته شد.

مکرمه قنبری در ۷۷ سالگی در زادگاهش درگذشت.

متن از اینستاگرام‌ اسکندر ابادی

 

  • 7E65D1EA-E985-4580-8702-22FDFE3310BF
  • FB798991-0977-49A1-B933-3FA958EAB5EB
  • 8EFAFE86-F94A-4AFC-AD2A-4FBEB26A70BC
  • 8996F197-8D2E-47B0-96B1-3FBEC98207F5
  • 1F39BDCD-2816-4C15-ABD0-838336E52177
  • 5C52770D-5725-48D3-8A9B-0BE1AA6574F7
  • B908406B-4383-46A8-B9B4-B3F6D444C3C0
ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها