قدرت بیکران تودهها!
هنرمند آوانگارد چین ''آی ویوی'' در سال ۲۰۱۰ چیدمانی در موزه تیت لندن ارائه کرد که حالا مشهورترین اثر هنری وی شناخته میشود. ''تخمههای آفتابگردان'' متشکل از ۱۰۰میلیون تخمه از جنس چینی در اندازه واقعی است که سطح وسیعی بالغبر ۱۰۰۰متر مربع را همچون سیل اشغال میکند. تخمههای نمادین دو کنایه ضمنی به 'چین' دارند: نخست آنکه خوراکی تنقلاتی مورد علاقه آحاد مردم چین هستند و در خاطره جمعی آنها یادآور جریان انقلاب فرهنگی در این کشور. در آن سالها پیوسته در رسانهها گفته میشد صدر مائو همچون ‘خورشید’ است و مردم چین بهسان 'گلهای آفتابگردان' که همواره رو به سوی او دارند. دوم آنکه تعداد بیشمار تخمهها به جمعیت میلیاردی چین اشاره دارد؛ جاییکه همه محصولات درشمار میلیاردی مطرح میشوند.
به گزارش هنر امروز، مواجهه مخاطب با اثر ابتدا با شوک ناشی از حجم غریب تخمهها همراه است. بهتدریج نگاه بر دانههای کوچکی که توده انبوه را ساختهاند، متمرکز میشود. چیدمان ماهیت تعاملی داشته و مخاطبین را در خود جذب میکند تا تخمهها را لمس کرده، روی سطح شناور آن راه روند و حتی دقایقی آنجا بخوابند و مفهوم فراگیر 'انبوه' نزد چینیان را احساس کنند.
بیش از ۱۶۰۰کارگر صنایع دستی، عموماً زن، بهکار گرفته شدند تا چیزی که در طبیعت تولید میشود را با قالبگیری در مادهای که در همه دنیا بنام کشور 'چین' شناخته میشود، درست کنند. سپس روی یکایک آنها شیارهایی نقاشی کردند تا کاملاً شبیه تخمههای آفتابگردان شوند. صد میلیون تخمه از دور مشابه یکدیگر بهنظر میرسند، اما بخاطر فرآیند تولید دستی، هریک از آنها عملاً نسخه واحد و بیهمتاست. چیدمان مخاطب را به تعمق در پدیده جهانی “Made in China” فرامیخواند؛ کشوری که با اتکاء بر نیروی انسانی ارزان توانسته بخش عظیمی از بازار جهانی را تحت سیطره خود درآورد. تهیه تخمهها سه سال بهطول انجامید؛ یک روند صبورانه متکیبر انرژی جمعی وسیع که فقط در کشور چین قابل تحقق است. از این حیث اثر را میتوان پوچ و ابزورد تلقی کرد که واقعیت روش تولید انبوه در عصر صنعتی را به چالش میکشد.
آی ویوی از کودکیاش بهیاد میآورد که فقیر و غنی در کشورش تخمه آفتابگردان مصرف میکردند؛ یک خوراکی طبیعی که واجد حس روزمرگی است. برای او این خوراکی تفننی، نماد همدلی و همراهی در روزهای سخت است که همگان آن را صمیمانه به یکدیگر تعارف میکنند. یکصد میلیون نقطه خاکستری، همانند دشتی پهناور احساس بینهایت بودن را القا میکند که در آن نقطهها بهطور مستقل دیده نمیشوند و گویی هریک در کل واحد یکپارچه محو شدهاند. این کیفیت کنایه آشکاری به جامعه تکصدایی دارد که در آن فردیت انسانها در پیشگاه قدرت قاهر فراتر از تودهها، قربانی میشود. مخاطب به تفکر درباره اهمیت و قدرت فرد در جامعه تودهگرا ترغیب میشود تا با لمس هر دانه، به مفهوم حقیقی استقلال فرد و قدرت بیکران تودهها بیاندیشد و نیز این پرسش که آیا ما با یک موجودیت واحد صدمیلیونی مواجه هستیم یا با صد میلیون دانه تکی متمایز از یکدیگر؟
منبع: کانال تلگرامی علیرضا سمیع آذر