{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است
کدخبر : 8558

زنده‌یاد کامبیز درم‌بخش در سال ۱۳۵۷ به آلمان مهاجرت کرد و سال ۱۳۸۲ به ایران برگشت. آن‌چه پس از بازگشت به ایران بر او گذشت، یکی از نکاتی است که در این گزارش- گفت‌وگو به آن پرداخته‌ایم.

به گزارش هنر ام‌روز، نرگس کیانی: کامبیز درم‌بخش، طراح و کارتونیست شناخته‌شده ایرانی روز شنبه ۱۵ آبان در ۷۹ سالگی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

درم‌بخش متولد هشتم خرداد ۱۳۲۱ در شیراز بود. از ۱۴ سالگی نقاشی و کاریکاتور را شروع کرد و اولین طراحی‌اش را در نشریه ارتش منتشر کرد که پدرش سردبیر آن بود و وقتی هنوز هنرستان می‌رفت کارهایش در نشریات مطرح آن زمان مثل «توفیق»، «سپید و سیاه» و «اطلاعات هفتگی» منتشر شد.

کامبیز درم‌بخش بیش از ۵۰ نمایشگاه انفرادی در ایران و خارج از آن برگزار کرد و آثارش در موزه‌های معتبر دنیا نگهداری می‌شد. او چند جایزه معتبر جهانی داشت از جمله جایزه اول از معتبرترین مسابقات بین‌المللی کاریکاتور ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس و بلژیک. نشان شوالیه دولت فرانسه نیز چهارم آبان‌  ۱۳۹۳ در سفارت فرانسه در تهران به او داده شد.

درم‌بخش در سال ۱۳۵۷ به آلمان مهاجرت کرد و سال ۱۳۸۲ به ایران برگشت. او می‌گفت کیفیت و کمیت کارش بعد از بازگشت به ایران افزایش یافته و دلیلش را استقبال هموطنان و دوستان و دانشجویان می‌دانست.

قهرمان‌های طرح‌های او که خودش به آن‌ها «آدمک» می‌گفت، اشخاصی ساده متشکل از چند خط بودند. آدمک‌هایی که شاخصه و امضای درم‌بخش شد. آدمک‌های طراحی‌هایش گرچه ساده بودند اما برای کشیدن آن‌ها گاهی ده تا بیست طرح می‌کشید تا به چیزی که دلخواهش بود، برسد و البته بعضی وقت‌ها هم کار سریع‌تر انجام می‌شد و ممکن بود با همان طرح اول نتیجه به دست آید.

او می‌گفت چون دلش می‌خواسته کارهایش بین‌المللی باشد، از ابتدا سعی کرده است مانند کاریکاتوریست‌های خارجی طرح بزند و برای همین آدمک‌هایش پوششی مشخص مربوط به جایی خاص نداشتند. درم‌بخش می‌گفت: «این آدمک هنرپیشه من است و من کارگردان او هستم و هر بار یک نقش دارد و چه چیز بهتر برای یک هنرمند که با چند خط ساده منظورش را به مخاطب بگوید؟» این نتیجه‌گیری کامبیز درم‌بخش از طرح‌هایش بود که از آن‌ها رضایت داشت.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگویی است (به ترتیب تماس تلفنی) با جمال رحمتی، جواد علیزاده و احمد عربانی در سه محور؛ قدرت قلم و سبک طراحی درم‌بخش، موفقیت توامانش به عنوان کاریکاتوریست هم در مطبوعات و هم در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها و آن‌چه پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۸۲ بر او گذشت و به قول احمد عربانی، دوستانی! که درم‌بخش را تا پای اعدام پیش بردند اما عظمت و شکوه و وقار درم‌بخش بود که آن‌ها را به زانو درآورد.    

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است
طرحی از جواد علیزاده که پس از درگذشت درم‌بخش با عنوان «جای خالی او با اقیانوسی از اشک هم‌ پُر نخواهد شد....» بازنشرش داد 

این یک اثر ساده نیست، عصاره یک عمر تجربه است  

سوال اول از جمال رحمتی، جواد علیزاده و احمد عربانی این بود که قدرت قلم و سبک طراحی و نقاشی کامبیز درم‌بخش را چگونه و حاصل چه‌چیز می‌بینند؟

جمال رحمتی: این که شما بتوانید فرمی را طراحی و در آن به عمد از جذابیت‌هایی چون رنگ، سایه، نور و... چشم‌پوشی کنید اما کاراکترهایتان و مجموع اثرتان همچنان از لحاظ بصری جذاب باشد به توانی فوق‌العاده نیازمند است. به بیان دیگر، تنها یک طراح قوی می‌تواند چنین کاری را، در ساده‌ترین شکل اما زیبا خلق کند و فراموش نکنید زمانی که شما با یک اثر ساده مواجه می‌شوید، با عصاره یک عمر تجربه روبه‌رو هستید.   

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است
از راست: جمال رحمتی و کامبیز درم‌بخش

جواد علیزاده: من از جوانی و از سال ۱۳۵۰ که به «مجله کاریکاتور» می‌رفتم و کامبیز درم‌بخش را در آن‌جا می‌دیدم، مشاهده می‌کردم که با چه جدیت، عشق و علاقه‌ای کار می‌کند و مدام در حال تمرین خط است. او در خلق کاراکترهایش به یک بار و دو بار کشیدن اکتفا نمی‌کرد و با وجود این که، آن زمان خود استادی برجسته بود، مدام تمرین می‌کرد و همین، تلاش شبانه‌روزی بود که او را در راه رسیدن به سبکی منحصربه‌فرد یاری داد. درم‌بخش با کاربرد خط بسیار آشنا بود و شما هیچ خط اضافه‌ای در آثارش نمی‌دیدی و همه چیز را مختصر، مفید و مینی‌مالیستی می‌یافتی.

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است
از راست: کامبیز درم‌بخش و جواد علیزاده

احمد عربانی: ایشان از همان سنین نوجوانی، از همان ۱۴ سالگی که طبق گفته خودش به نقاشی و طراحی علاقه‌مند شد، کار در مطبوعات و از جمله در مجله «سپید و سیاه» و «توفیق» را آغاز کرد و من مفتخر بودم که در مجله «توفیق» با او همکار باشم. البته سبکِ آن زمانِ او، نه این‌گونه که مناسب اقتضائات همان دوره مطبوعات بود و من علاوه بر علاقه‌مندی به آن، تحت تاثیرش هم بودم. ایشان با همان سبک مطبوعاتی از «توفیق» به «مجله کاریکاتور» رفت و ما همان زمان می‌دیدیم که در جلسات تحریریه، همواره مشغول طرح زدن با خودنویس بر روی کاغذ برای نشریات خارجی بود و مجلات که منتشر می‌شد آثارش را به ما هم نشان می‌داد و سبکی که می‌دیدیم با آن‌چه در مطبوعات داخلی از او دیده بودیم فرق می‌کرد. درم‌بخش پس از انقلاب و در پی مهاجرت، بیشتر در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها فعال شد و به تناسب، سبکش نیز فرق کرد. او این تبحر را در ناصیه خود داشت که حین پرداختن به سوژه‌های مختلف، سبکش نیز متفاوت باشد. باید اشاره کنم که درم‌بخش دریایی از سوژه بود و به قول آیدین آغداشلو، اگر تا ۱۰۰ سالگی هم عمر می‌کرد همچنان ذهنش سوژه‌باران بود و می‌آفرید. او در دهه ۸۰ به ایران برگشت و آن زمان ما در «گل‌آقا» بودیم که ایشان هم به درخواست کیومرث صابری‌فومنی به این مجله آمد. این‌ها را گفتم تا بدانید این خطی که به این سادگی است، به همین سادگی پدید نیامده و از پس پیچش‌ها و سختی‌های بسیار، مطالعات فراوان و تکاپوی ذهنی سیال رخ نموده است. پس زحمت، مرارت، سختی، تجربه، مطالعه و... با هم ممزوج و نتیجه‌اش این خطوط ساده شده است.       

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است
از راست: احمد عربانی و کامبیز درم‌بخش

هم در مطبوعات، هم در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها؛ یک هنرمند چندوجهی  

جمال رحمتی، جواد علیزاده و احمد عربانی در ادامه به این سوال پاسخ دادند که چگونه می‌شود که کار کاریکاتوریستی، هم در عرصه مطبوعات و هم در جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها دیده شود و هم به موزه‌ها راه پیدا کند.

جمال رحمتی: ما در کار مطبوعاتی عمدتا با آثاری زمان‌مند و مکان‌مند مواجه‌ایم اما کارهای مطبوعاتی کامبیز درم‌بخش این‌گونه نبود و آثارش مربوط به آن زمان و مکان، بود و نبود. بود، چون برای مخاطب امکان ارتباط موضوعی و ذهنی فراهم می‌کرد. نبود، چون هیچ عنصری از آن اتفاق روز، آن اتفاق زمان‌مند و مکان‌مند در آن یافت نمی‌شد. جالب این که حتی اگر از کامبیز درمبخش طرحی در مورد موضوعی مشخص و واضح هم می‌خواستید، او کار خود را می‌کرد و اثری را برگرفته از نوع نگاه خود به آن موضوع مشخص و واضح به شما ارائه می‌داد. او هیچ‌وقت خود و کارش را محدود به زمان و مکان نکرد و همین خصیصه موجب موفقیت توامانش هم در وجه آرتیستیک و هم در وجه ژورنالیستی شد.

جواد علیزاده: این ویژگی در عشق و علاقه ایشان به کار و دست‌برنداشتن‌شان از تلاش و نوآوری و نوجویی ریشه داشت. این روزها مانند ۴۰، ۵۰ سال پیش نیست و کاریکاتوریست‌ها به مدد فضای مجازی دیگر ناچار نیستند کارشان را از مجلات فکاهی و طنز آغاز کنند. یکی از این کاریکاتوریست‌ها، کامبیز درم‌بخش بود که کارش را با مجله «توفیق» آغاز کرد؛ یک نشریه طنز اجتماعی که درم‌بخش و دیگران سوژه‌هایی ژورنالیستی و مطبوعاتی برایش می‌کشیدند. درم‌بخش از آن زمان دیدی وسیع داشت و علاقه‌مند بود به اهداف بلندتری دست یابد. در نتیجه در کنار کارهای روزمره ژورنالیستی و مطبوعاتی، کارهایی بدون شرح هم برای جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها می‌کشید. او خود را یک‌سره وقف کاریکاتور کرد. در جوانی به اروپا رفت و با نشریات خارجی آشنا شد و همه این‌ها زمینه کار او در هر دو سبک را فراهم ساخت. هرچند می‌دانیم بسیاری از همکاران ایشان که جزو همان نسل هستند و اگرچه استاد ما قلمداد می‌شوند و احترام‌شان واجب است اما صرفا در یک سبک ماندند و به عنوان مثال در کار مطبوعاتی ماندگار شدند. ضمن این که این کار برای اکثرشان، شغل دوم محسوب می‌شد و در نتیجه فرصتی نداشتند که بخواهند به نوآوری و ابداع دست بزنند اما درم‌بخش با کاریکاتور زندگی می‌کرد و همین شد که توانست، هم سبک ژورنالیستی و مطبوعاتی و هم سبک جشنواره‌ای و نمایشگاهی و کارهای بدون شرحش را در کنار یکدیگر بپروراند.    

احمد عربانی: این هم باز چیزی نیست که هرکسی بتواند به آن دست پیدا کند. البته فراموش نکنید که کار ژورنالیستی هم، کار هنری است و پاسخگویی به نیاز جامعه اما دست یافتن به این دو بعد نیازمند صرف زمان و اندیشیدن به فرم نمایشگاهی و جشنواره‌ای و بهره‌مندی از استعداد برای جامه عمل پوشاندن به آن است.

روایتِ نامهربانی‌ها با کامبیز درم‌بخش

این سه در پایان در مورد آن‌چه پس از بازگشت کامبیز درم‌بخش به ایران در سال ۱۳۸۲ بر او گذشت، گفتند.  

جمال رحمتی: آن زمان که کامبیز درم‌بخش ساکن آلمان بود کارتونیست‌های فعال ایرانی کماکان می‌شناختندش، از طرفی افرادی که پیش‌تر مخاطب مطبوعات بودند هم او را به عنوان کارتونیستی حرفه‌ای در ذهن داشتند. خاطرم هست آن زمان که قرار بود او به ایران بازگردد، من طراح مجله «دنیای سخن» بودم و می‌شنیدم که حساسیت‌هایی به علت یک سوتفاهم در مورد ایشان و بازگشت‌شان وجود دارد. آن زمان علی دیواندری در سفری به آلمان، با درم‌بخش صحبت کرد و حاصلش این شد که چگونه می‌توان حضور درم‌بخش را مجددا یادآوری کرد. قرار بر این شد که با وجود آن که صحبت کردن از درم‌بخش، تابو بود یا دست کم نمی‌دانستیم اگر کاری از او چاپ شود یا در موردش صحبت کنیم با چه واکنش‌هایی مواجه می‌شویم صفحه‌ای در «دنیای سخن» در مورد او منتشر شود. بعدها که درم‌بخش به ایران بازگشت حتی کسانی که نسبت به حضور او در کشور حساس بودند متوجه شدند که روحیه صلح‌طلب او، رواداری‌اش و مهرش به جهان و مافیها، بر هر گرایش و نظر سیاسی غالب می‌شود و این هنرمند، متعلق به همه مردم و نه صرفا بخشی از آن‌هاست. درم‌بخش به نظر من نه یک انسان معمولی که هنرمندی ویژه با توانایی‌های خاص بود و مشابه‌اش به این راحتی تکرار نخواهد شد؛ مانند آن‌چه استاد محمدرضا شجریان در حوزه آواز بود و فقدان هر یک، ضربه‌ای بزرگ برای فرهنگ‌وهنر ایران است.   

جواد علیزاده: ایشان در اروپا بودند و می‌توانستند همان‌جا بمانند، ضمن این که همسرشان هم آلمانی بودند اما به خاطر عشق‌وعلاقه‌شان به ایران بود که به کشور برگشتند اما متاسفم که حمایتی که می‌بایست از او شود، نشد. هنگام بازگشت، قرار بود با روزنامه «ایران» همکاری کند و همین‌طور با مجله «گل‌آقا» چرا که درواقع کیومرث صابری‌فومنی واسطه شد که درم‌بخش به ایران برگردد. نمی‌دانم می‌توانید این‌ها را منعکس کنید یا خیر اما درم‌بخش در خارج از کشور کاریکاتورهایی برای نشریه طنزی بین‌المللی در سوئیس کشیده بود که به اوضاع و احوال ایران اشاره داشت و گویا کسانی در ایران مشاهده‌شان کرده بودند و هرچند ما خودمان هیچ‌گاه ندیدیم‌شان اما با همان‌ها دردسرهای بسیاری برای او درست شد. درم‌بخش با آغاز همکاری با روزنامه «ایران» و شروع انتشار کاریکاتورهایش در ستونی در صفحه آخر این روزنامه با واکنش روزنامه «کیهان» مواجه شد و این همکاری ناتمام ماند. توهین‌هایی شنید و چندباری بازجویی شد و همکاری با مجله «گل‌آقا» را به علت تامین نشدن از نظر مالی نیمه‌تمام گذاشت و به کارهای بدون شرح برای نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها روی آورد و همین موجب شناخته‌شدن بیش از پیشش در میان نسل جوان شد.

احمد عربانی: من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد. ایشان کاریکاتورهایی اعتراضی و انتقادی در خارج از ایران می‌کشیدند که شاید به مذاق عده‌ای خوش نمی‌آمد. به ایران که آمدند، دوستان و همکارانی که اگر ببینیدشان می‌گویید صد رحمت به دشمنان! الان دیدم که عده‌ای‌شان پست گذاشته‌اند و ضجه‌ومویه و استاداستاد می‌کنند. همین‌ها در کیهان صفحه‌صفحه مقاله می‌نوشتند و سند و مدرک رو می‌کردند که بیایید ببینید درم‌بخش در خارج از ایران چه کرده است اما این بشر به قدری بردبار و صبور بود که در نهایت همان آدم‌ها به سراغش آمدند و از او خواستند داوری فلان نمایشگاه و بهمان جشنواره را بر عهده بگیرد و درواقع این عظمت و شکوه و وقار درم‌بخش بود که آن‌ها را به زانو درآورد.    

کامبیز درمبخش، همچون شجریان تکرار نشدنی است
از جمله طراحی‌های زنده‌یاد کامبیز درم‌بخش در روزهای کرونایی- از صفحه اینستاگرام او

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها