بهسوی دوزخ!
تصویر قیامت مطابق آنچه که متون عهد عتیق تجسم بخشیدهاند، تا میانه قرن نوزدهم یکی از مضامین رایج در نقاشی اروپایی بود. اما از این زمان با سیطره پنداشتهای سکولار و ظهور نقاشی مدرنیستی، گمان میرفت این تصویر برگرفته از عمیقترین لایههای مذهبی، برای همیشه از دنیای هنر رخت بربسته است. برخلاف این گمان، چیدمان ''دوزخ'' اثر غریب و شوکآور برادران ''جیک و داینوس چپمن'' نشان میدهد که نهتنها تجسم صحنههای قیامت از تخیل هنرمندان محو نشده، بلکه مخوفترین شکل آن در تجربه زیسته سده بیستم، بارها بازتولید شده است. چیدمان دوزخ مرکب از ۹ ویترین شیشهای است که به صورت صلیب شکسته کنارهم قرار داده شده و با بهکارگیری ۶۰.۰۰۰ سرباز عروسکی، ۹ تابلوی هولناک و آزار دهنده از جهنم را به نمایش گذاردهاند. ادوات جنگی در گل فرو رفته، اسکلتهای منجمد سربازان، پیکره خونین اسیران و سرهای برنیزه کشتهها، اغتشاش سرگیجهآور خشونت و مرگ، همگی تصاویری وحشتناک از قتلعامی هستند بهسان ارکستر مرگ که اشارهای آشکار به جنایات نازیها دارند.
به گزارش هنر امروز، چیدمان ابتدا در سال ۲۰۰۰ با عنوان ''دوزخ'' ساخته شد، اما در ۲۰۰۴ در جریان آتشسوزی در انبار گالری ساچی لندن در کنار آثاری دیگر سوخت و از بین رفت. سپس در ۲۰۰۸ برادران چپمن نسخه بزرگتری از آن را ساخته و با عنوان ''دوزخ لعنتی'' ارائه کردند. ساخت عروسکها و منظره آخرالزمانی قیامت و مرگ، در کیفیتی خیرهکننده و در نهایت دقت و چیرهدستی صورت گرفته تا تصویری از صحنههای متنوع یک نسلکشی خیالی برای طرح دیدگاههای کلیتری از ماهیت خشونت شایع در زمانه ما ترسیم شود. حاصل کار اثریست خشن و ضدهنر که آشکارا بر کیفیت زیبایی شناختی خود متکی است. به تعبیر جیک چپمن: ''برای درک احساس واقعی خشونت، بیرحمی و قتل، ضروری است بهجای پنهان کاری، تصور روشنی از آن داشته باشیم، بهخصوص در مسیحیت که مذهبی مبتنی بر قتل خداست.''
جیک و داینوس چپمن در سه دهه گذشته چیدمانهایی غریب با جزئیات پیچیده خلق کردهاند؛ یکی پس از دیگری شوکهکنندهتر، تا مخاطب خویش را بهشکل عریانی با تناقضها و ناهنجاریهای دنیای مدرن مواجه سازند. آنها گروتسکهایی خوفناک، عموماً از جنس فایبرگلاس را با طنزی تلخ همراه ساختهاند تا به دردناکترین معضلات جامعه مدرن از جمله مداخلات ژنتیکی، خشونتهای نژادپرستانه، تجاوز به کودکان، جنگ جهانی و هولوکاست اشاره نمایند. این آثار در ورای خشونت و مرگ، به پارادوکسهای فلسفی پیرامون مباحث اخلاق، گناه و جهان پس از مرگ نیز کنایه دارند.
در ''دوزخ'' لشگری از اسکلتها، موجودات عجیب و منحوس، اغلب با نیزههایی که جمجمهای برسر دارند، ارائه شدهاند، لیکن مشخص نیست کدام طرف برنده نبرد است. بهنظر میرسد سربازان حامل صلیب شکسته نازیها، اینجا خود قتلعام شدهاند و بنابراین صحنه قیامت، تجسم یک انتقام عظیم و تداوم سلسله خشونتها و کشتارها است. از منظر چپمنها؛ ''نازیها دست به نسلکشی افرادی که فکر میکردند پستتر هستند زدند، ولی آنچه که ما انجام دادهایم هم دقیقاً همان کار بود. بدینترتیب نازیها در مکانیسمی که خود پدید آورده بودند، بازتولید شدند.''
منبع: کانال تلگرامی علیرضا سمیع آذر