آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟
تماشای فیلم در کنار خانواده در تعطیلات آخر هفته می‌تواند تفریح بسیار مناسبی باشد که هزینه‌ی چندانی ندارد و همه افراد خانواده می‌توانند از آن لذت ببرند. در ادامه به معرفی پنج فیلم برای تماشا در آخر هفته می‌پردازیم.
سلاح عریان: از پرونده های واحد پلیس / The Naked Gun: From the Files of Police Squad
جیم آبراهامز به همراه دو برادر به نام‌های جری و دیوید زاکر، سه دوست قدیمی هستند که در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی آثار بزرگی را در ژانر کمدی بزن و بکوب (Slapstick) خلق کرده‌اند. سرآمد این آثار نیز فیلم کمدی Airplane است که در رتبه دوم این فهرست هم قرار دارد. این سه نفر در سال ۱۹۸۲ یک سریال تلویزیونی طنز در هجو آثار جنایی و کاراگاهی به نام Police Squad ساختند که در آن لزلی نیلسن، نقش یک مامور پلیس دست و پا چلفتی به نام «فرانک دربین» را بازی می‌کرد. این سریال ۶ اپیزود بیشتر دوام نیاورد، اما باعث به‌وجود آمدن یک سه‌گانه سینمایی موفق شد. اولین فیلم این سه‌گانه در سال ۱۹۸۸ و با نام The Naked Gun: From the Files of Police Squad اکران شد و یکی از موفق‌ترین کمدی‌های دهه ۸۰ میلادی لقب گرفت.
عوامل فیلم The Naked Gun همان کسانی بودند که در ساخت سریال Police Squad هم نقش داشتند. داستان درباره نجات ملکه الیزابت به‌وسیله ستوان فرانک دربین بود و شوخی‌های اغراق‌آمیز تصویری و کلامی، به‌خوبی در فیلم اجرا شده بودند.
فیلم «گوینده: افسانه ران برگندی»
فیلم‌های کمدی بسیاری هستند که از داستان و رفتارهای احمقانه و مضحک برای جذابیت بیشتر استفاده می‌کنند و به جرئت می‌توان گفت که هیچ‌یک به اندازه فیلمِ «گوینده: افسانه ران برگندی» در این امر موفق نبوده‌اند و به همین خاطر است که در لیست بهترین فیلم های کمدی ما قرار گرفته است. داستان فیلم روایتگر ماجرایی است که در دهه ۱۹۷۰ آمریکا رخ می‌دهد و از این قرار است که گوینده تلوزیونی خبری به نام ران برگندی (با بازی ویل فرل)، گزارشگر زنی (با بازی کریستینا اپل‌گیت) را در گروه خبری خود استخدام می‌کند. این اقدام او در حالی صورت می‌گیرد که حضور یک زن و فعالیتش در تلوزیون و خبررسانی، هنوز رایج نشده بود و این مسئله مسبب اتفاقات جالبی در طول داستان فیلم می‌شود. ویل فرل و سایر بازیگران مرد گروه خبری‌اش، به‌خوبی از پس بازی در نقش آدم‌های لوده برمی‌آیند و حضور کریستینا اپل‌گیت در کنار آن‌ها، جذابیت فیلم را دوچندان می‌کند.
سفر دختران
مالکوم دی. لی، کارگردان پول‌ساز، به همراه افراد قدرتمند دنیای سینما، مثل کویین لطیفه و جیدا پینکت اسمیت در ساخت این فیلم نقشی به‌سزا داشته‌اند؛ اما محبوبیت این فیلم فقط به دلیل حضور آن‌ها نیست. در واقع به‌سادگی نمی‌توان از نقش‌آفرینی بازیگران تازه‌کار در این فیلم گذشت. در این فیلم، تیفانی هدیش بهترین بازی کمدی را، هم از لحاظ گفتاری و هم از لحاظ فیزیکی، به نمایش گذاشت و علاوه‌بر این، اجرای او بسیاری از بینندگان را شگفت‌زده کرد. کاریزماتیک‌بودن، جذابیت و شیوۀ بازیگری هدیش فیلم را شاد و تماشای آن را لذت‌بخش می‌کند. هیچ‌کس مثل هدیش نمی‌تواند با اعتمادبه‌نفس بالا در کنار بازیگران مشهور بازی کند یا دیالوگ‌های تک‌خطی را تا این اندازه شاهکار و فوق‌العاده بیان کند.
این فیلم سراسر خنده است و البته باید گفت هیچ‌یک از رویدادهای دراماتیک بی‌دلیل اتفاق نمی‌افتند. داستان از این قرار است که بازیگران اصلی زن برای حضور در جشنوارۀ اسنس به نیوارلئان سفر می‌کنند؛ اما اتفاقات رخ‌داده در طول مراسم سبب می‌شود این چهار دختر با ستارگانی که حضور کوتاهی در فیلم دارند، بحث و مجادله کنند. درخشش شان کامز (معروف به دیدی) و بازی در نقش مقابل هدیش به فروش فیلم کمک فراوانی کرده است. در این ماجراجویی، برای دختران اتفاقات تلخ اما خنده‌داری می‌‌افتد. با وجود این، متأسفانه پایان خوش فیلم و برملا‌شدن حقیقت نمی‌تواند نقاط ضعف آن را جبران کند و در انتها فقط دلیل سفر لی و دختران مشخص می‌شود.
مدرسه راک (School of Rock)
جک بلک تا قبل از این فیلم، نام خود را به عنوان یک بازیگر برجسته طنز جا انداخته بود اما فیلمنامه لینکلیتر برای «مدرسه راک» در واقع به بلک فرصتی داد تا از تمام استعدادهایش استفاده کامل کند و شخصیت ذاتا دوست‌داشتنی خود را بیشتر بروز دهد. توانایی موسیقایی بلک نقطه قوت فیلم است و ما از دانش و اشتیاق او برای موسیقی لذت می‌بریم. فیلم‌های دیگری نیز سعی کرده‌اند تا نمونه‌ای از کاراکتر خاص بلک را دوباره به تصویر بکشند و به درجاتی از موفقیت نیز رسیده‌اند اما او در این فیلم خنده‌دار و دلچسب، در اوج دوران بازی خود و تکرارنشدنی است.
ورود آقایان ممنوع
خانم دارابی مدیر مدرسه ای است که به شدت اعتقادات فمنیستی رادیکال دارد. او تا به حال یک معلم مرد هم به مدرسه راه نداده است. اما وقتی معلم شیمی مدرسه برای زایمان مرخصی چند ماهه می گیرد مجبور می شود یک معلم شیمی جدید به مدرسه بیاورد. از آنجایی که مسابقات المپاید شیمی نزدیک است او ناچار می شود تا آقای جبلی (مردی سربه زیر و دست و پا چلفتی) را به عنوان معلم شیمی دانش آموزان مدرسه بپذیرد.
