سریال Band Of Brothers : لمس تلخی یک جنگ واقعی
جنگ جهانی دوم معقولهای است که طی سالیان متمادی پرداختهای مختلفی به آن صورت گرفته و از زوایای مختلف به شکل گیری، روند و پایان گرفتن آن پرداخته شده است. اما برخلاف دنیای سینما در بین سریالهای تلویزیونی با توجه به سختی کار آثار چندان شاخصی در این زمینه وجود ندارند و بجز چند اثری که الحق دوستداران جنگهای جهانی را در خود غرق میکنند.
مینی سریال Band of Brothers یک درام-جنگی محصول شبکه آمریکایی HBO می باشد که در سال ۲۰۰۱ بروی آنتن رفت. این سریال براساس کتابی به نویسندگی استِفِن ای امبروز که براساس واقعیت می نوشته شده و توسط نام های بزرگی همچون تام هنکس و استوین اسپیلبرگ ساخته شده است. این مینی سریال چه در زمان پخشش و چه بعد از آن همواره تحسین منتقدین و تماشاگران را بدنبال داشته است.
سریال جوخه برادران(Band of Brothers)توانست جایزه اِمی و گلدن گلوب بهترین مینی سریال تلویزیونی را در سال ۲۰۰۱ دریافت کند. این مینی سریال در بین ۲۵۰ سریال برتر سایت IMDB با امتیاز ۹.۵/۱۰ در رتبه چهارم برترین سریالها قرار دارد. همواره از این سریال بعنوان یکی از بهترین آثار تاریخ تلویزیون یاد میشود.
مینی سریالی ده قسمتی که برای علاقهمندان به این واقعه عظیم حکم طلا را دارد! زیرا باند آف برادرز اثری خوشساخت است که به زیبایی در آن روابط در همتنیده نیروهای نظامی، سختی و مشکلات جنگ، نقش فرماندهان در پیروزیها و… به تصویر کشیده میشود که سبب خواهد شد مخاطب بیش از پیش تلخی یک جنگ واقعی را لمس کند.
روایت اصلی سریال از سال 1944 و زمانی که آرام آرام امپراطوری نازی در حال سقوط است شروع میشود. همواره در دنیای واقعی هستند گروههایی که سرنوشت یک نبرد را تغییر میدهند و در اینجا نیز یگان چترباز هوایی ارتش آمریکا این امر را محقق میکنند. ستوان ریچارد وینترز و سربازان و درجهداران تحت فرمان وی بعد از تحمل سختیها و مشکلات بسیار به جبهههای نبرد در هلند و اروپا اعزام میشوند که در اغلب موارد فاتح و پیروز هستند. یکی از مواردی که سبب شده است سریال دوستداشتنی باشد جدا از سبک مستند گونه و شخصیتپردازی خوب آن، داشتن یک تم واقعی در سریال است. در ابتدای هر قسمت و انتهای آن اطلاعاتی از آنچه که در واقعیت به وقوع پیوسته و ما در سریال دیدهایم در اختیار مخاطب قرار داده میشود که سبب افزایش حس همزاد پنداری شما با این ساخته HBO خواهد شد. اما یکی از نکات آزار دهنده سریال خود را در همین نبردها نمایان میکند! به عنوان مثال اپیزود سوم را اگر مشاهده کرده باشید میبینیم چهار یا پنج سرباز آمریکایی دهها سرباز آلمانی را کشته و از صحنه فراری میدهند! در نتیجه چنین اتفاقاتی گاهی سبب میشود شما احساس کنید کمی اغماض در داستان صورت گرفته است که با در نظر گرفتن اینکه این مینی سریال را متفقین ساختهاند، چنین اتفاقی چندان بیربط نمیباشد. اما به طور کلی باید گفت تام هنکس و استیون اسپیلبرگ که پیش از این خود را با نجات سرباز رایان در این ژانر بر همگان اثبات کرده بودند، باری دیگر توانستند با به تصویر کشیدن نبردهای عظیم، کشته و زخمی شدن تعداد زیادی سرباز در سریال و… توانمندی خود را به رخ بکشند.
سریال قهرمان خاصی ندارد، بیشتر بر نبردها و سختیهای کل گروهان هوابرد متمرکز است، اما جنگ بدون قهرمان مانند گاری بدون اسب است، سرجوخه ریچارد وینترز (Richard Winters) و در انتها سرگرد وینترز با بازی دیمین لویس یکی از قهرمانان این سریال است، قهرمانی از جنس گوشت و خون و نه یک ابرقهرمان. دیمین لویس برای بازی در این سریال کاندید دریافت جایزهی گلدن گلوب شد، اما آن را برای بازی در سریال Homeland به خانه برد.
درباره مهمترین نکات این سریال باید از تکنیک یا نحوه ی ساخت سریالی به تهیه کنندگی اسپیلبرگ تعریف کرد، در مورد کارگردانی زیبای سریال که یک قسمت آن را هم تام هنکس کارگردانی کرده و یا فیلمبرداری فوقالعاده آن که شما را مبهوت تصاویر زیبای خود میکند و یا داستان که از انسانهای زمینی قهرمانانی لمس شدنی میسازد که شما حس میکنید که میتوانید یکی از آنها باشید.
این سریال در مورد جنگ است، جنگی که در تمام تاریخ یک عمل مردانه توصیف شده است، در این سریال زنها حضور کمرنگی دارند و به طور جدی باید گفت این سریال مخصوص مردان است و نه حتی برای پسران نوجوان. این سریال، فیلمی مردانه است که ما را به یاد جنگ هشت ساله خودمان میاندازد. در آن همه چیز خوب و بد یک جنگ وجود دارد، فداکاری، رشادت، سختی، تنهایی، جراحت ، بمب، گلوله و بیشتر از همه مرگ. اگر از دیدن نجات سرباز وظیف رایان لذت برده اید، از این سریال هم لذت خواهید و بعد از تمام شدن 10 قسمت به دنبال قسمت یازدهم خواهید گشت.
باند آف برادرز مینی سریالی است که به واسطه سبک خاصی که دارد پرداخت و نوشتن در مورد آن سخت است! اما اگر حتی به عنوان یک مخاطب عادی به سریال نگاهی بیندازید متوجه شخصیت پردازی و تعامل فوقالعاده زیبای بازیگران در نقش خود خواهید شد. سربازانی که نه حالتی قدیس گونه دارند و نه آدم کشهایی بی قلب و احساس هستند. بلکه مردانی هستند از جنس خود ما، افرادی خاکستری که گاهی تصمیمات اشتباه میگیرند، گاهی میترسند و گاهی قهرمان باز در میآورند! به طور خلاصه میبایست گفت رابطه بین افراد و نظامیان در باند آف برادرز و تصویری که از احساسات و عواطف آنها به مخاطب ارائه میشود بسیار زیبا و دوستداشتنی است که باعث محبوبیت روز افزون این مینی سریال و به ارمغان آوردن جوایز متعددی برای سازندگانش شده است.
دسته برادران تنها یک سریال نیست بلکه درسی است برای زندگی،ما در این سریال در هر قسمت جنگ، مرگ، زندگی،عشق و نفرت را با یکی از افراد دسته برادری تجربه می کنیم. انسان هایی با خلق و خویی متفاوت اما با غریزه ای یکسان که در هیاهوی جنگی وحشتناک در درون خودشان یک چیز را کاوش میکنند و آن انسانیت است و اینجاست که باید با غریزه،خشونت و احساسات شدید مبارزه کرد تا توانست با منطق و درست تصمیم گرفت. شاید اینکار به ظاهر آسان به نظر برسد اما اگر شما هم اسلحه بدست وسط ناکجاآباد و بین کسانی که آنها را دشمن خطاب میکنید فرود بیایید این تصمیمات برایتان بسیار دشوار خواهد بود.
در این مینی سریال هرآنچه که از یک سریال درام-جنگی توقع داریم را میتوان به خوبی پیدا کرد زیرا در هر قسمت ترکیب بسیار خوبی بین صحنه های مربوط به نبرد و صحنه های دراماتیک بعد از هر نبرد وجود دارد و این امر باعث می شود تا بیننده تا لحظه ی آخر درگیر داستان بماند. این مینی سریال هر آنچه که ما می بایست از جنگ و عواقب آن بدانیم را به خوبی به ما نشان می دهد و با توجه به اینکه این مینی سریال بر اساس واقعیت نوشته و تولید شده و شخصیت های اصلی سریال همگی در جنگ حضور داشته اند ما راحت تر میتوانیم به تماشای سریال بنشینیم زیرا میدانیم که قرار نیست با چند صحنه اغراق آمیز و جلوه های ویژه سرمان را گرم کنند،بلکه قرار است سفری شگفت انگیز به جنگ جهانی دوم داشته باشیم با عده ای از شجاعترین سربازان دنیا.
میتوان گفت یکی از دلایلی که باعث شده این سریال با گذشت حدود دو دهه از اولین پخشش در قاب تلویزیون همچنان محبوب باقی بماند تعدد راویان داستانش است.تقریباً هر قسمت این سریال توسط یکی از افراد گروهان ایزی برایمان تصویرسازی شده است. این مسئله باعث میشود تا علاوه بر جلوگیری از تکرار و یکنواختی بتوانیم از دیدگاه افراد مختلف و با روحیّات متفاوت به جنگ نگاه کنیم. هرکدام از این افراد جنگ را آنگونه که تجربه کردهاند برایمان توصیف میکنند و واکنشهای گوناگون آنها با صحنههایی مشابه بسیار جالب است. برخی از ریشه با جنگ مخالفند برخی آن را اجتنابناپذیر میدانند و برخی دیگر جنگ را مهم و حیاتی می شمارند. اینها باعث می شود شما به این فکر کنید که شاید دلیل این همه جنگ و خونریزی همین اختلافنظرها و طرزفکرهای مختلف است. مهم این است که سریال در آخر به خوبی مقصودش را به شما میرساند و به خوبی سوالات شما را پاسخ میدهد البته این به دیدگاه شما بستگی دارد که چه برداشتی از این پاسخها داشته باشید.
یکی از نکات جالب درباره این مینی سریال تیم بازیگری آن است.بسیاری از بازیگران این سریال به دلیل استقبال خوب مردم و منتقدین از آن توانستند راه خود را در هالییود پیدا کنند. بازیگرانی نظیر جیمز مک آوی و تام هاردی که حضوری کوتاه در این سریال داشتند نیز به جمع ستارگان خیابان هالیوود پیوستند.استیون اسپیلبرگ و تام هنکس از تهیه کنندگان اصلی این مینی سریال هستند که کارگردان و بازیگر فیلم موفق 《نجات سرباز رایان》بوده اند که قطعا سازندگان این سریال از تجربیات آنان در ساخت این اثر بهره برده اند.تام هنکس علاوه بر تهیه کنندگی در نوشتن فیلمنامه نیز کمک کرده و کارگردانی یک قسمت را نیز بعهده داشته است.
این سریال ده ساعته درباره جنگ جهانی دوم حالا هم عظیم است چه برسد به آن موقع. براساس مستند “ساخت دسته برادران” (The Making of Band of Brothers)،تولید شامل ۲۰۰۰ یونیفورم نظامی آمریکایی و آلمانی، ۱۲۰۰ لباس قدیمی (به جز لباسهای جدید)، بیش از ۱۰،۰۰۰ لباس اضافی، بیش از ۱۴،۰۰۰ مهمات در روز و ۵۰۰ اجرای همراه با مکالمه بود. جلوههای ویژه آنقدر چشمگیر بودند که در زمان اتمام قسمت سوم جلوههای به کار رفته آن از “نجات سربازان رایان” (Saving Private Ryan) هم بیشتر بود که نکته مهمی است. چون همان قسمت اول هم جلوههای ویژه زیادی داشت.
یکی از ترسناکترین صحنههای “دسته برادران” در قسمت “باستون” است. سربازان در وسط نبرد با کمبود مهمات روبرو شده و درحالی که در حال مرگ و یخ زدن هستند باید با ارتش آلمان مبارزه کنند. این صحنه دردناک بود اما سربازان تظاهر میکردند چون در این صحنه که به دنبال غذا و دارو بودند، در واقعی داخل یکی از ساختمانهای هتفیلد بودند. تیم تولید با درختهای فایبرگلاس جنگل را شبیه سازی کرد و با ترکیب کاغذ و پلیمر برف مصنوعی ساخت. گفته میشود برای خلق برفهای این صحنه بیش از یک سوم از نیم میلیون پوند کاغذ استفاده شد و چهار هفته طول کشید تا صحنه را از برف مصنوعی پر کنند.
این مقدار بیشترین میزان استفاده از مادهای برای صحنه است که باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت میشد.
برای اینکه سربازان اصلی با محیط نظامی خو گرفته و از لحاظ روانی و جسمی آماده شوند، پیش از ضبط به مدت ده روز در یک کمپ تمرین کردند و زیر نظر کاپیتان دیل دای بودند. کاپیتان دای سرباز سابق نیروی دریایی در ویتنام بود که پس از بازنشستگی به عنوان مشاور و مربی به هالیوود آمد و در این سریال در نقش کلنل رابرت سینک هم حضور داشت. او با بازیگران تمرین کرد تا شبیه بازیگران واقعی باشند. طبق گفته بازیگران این تجربه به آنها کمک کرد تا بهم نزدیکتر شوند و رابطهای خوبی را شکل دهند.
“اسکات گریمز” (Scott Grimes) بازیگر نقش مالارکی گفت: “در این کمپ باید دیوارها را از بین میبردی. دیوارهای روانی و شخصی که دور خودت کشیده بودی. در آن کمپ سربازانی بودند که در همان شب اول تا صبح گریه کرده بودند و ما میتوانستیم جای آنها باشیم.”
بازیگران علاوه بر این کمپ پیاده نظام چتربازی را هم تمرین کردند. حتی از ارتفاع ۱۳ متری پریدند تا همه چیز را تمرین کنند و صحنهها واقعی باشند.
در آخر میتوان گفت مینی سریال “جوخه برادران” قطعاً و مطمئناً جزو سریالهایی خواهد بود که شما پس از دیدن آن را در آرشیو خود نگاه خواهید داشت و دیدن آن را به دوستان و آشنایان خود توصیه خواهید کرد. زیرا در این سریال روی هر قسمت همانند یک فیلم سینمایی کامل و بادقت کار شده است که هرکدام ویژگیها و کاراکترهای مخصوص خود را دارند.در واقع میتوان گفت مینی سریال “Band of Brothers” یک دایره المعارف کامل و تصویری از جنگ میباشد. دیدن این مینی سریال عالی را شدیداً توصیه میکنیم و مطمئن باشید از وقت گذاشتن برای تماشای این سریال پشیمان نخواهید شد.